رمان
28 خرداد 1400 توسط دریای راز
#فرار_از_جهنم #قسمت_پنجاه_و_هشتم : مادر ? برای اولین بار، بعد از 17سال، یاد مادرم افتادم ? … اون شب، تمام مدت چهره اش جلوی چشمم بود … پیداش کردم … 60 سالش شده بود اما چهره اش خیلی پیر نشونش می داد … کنار خیابون گدایی می کرد ?… بیشتر »