حکایت زیبا
10 آبان 1399 توسط آرامش
✍ یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (ره) می گوید: شبی وارد جلسه شدم، کمی دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود. چشمم که به افراد جلسه افتاد، یکی را دیدم که ریشش را تراشیده بود، در دل ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که چرا این شخص چنین کرده است.
جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت:
به ریشش چه کار داری؟
ببین اعمالش چگونه است،
شاید یک حسنی داشته باشد که تو نداری…