آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رمان

24 خرداد 1400 توسط آرامش

#فرار_از_جهنم
#قسمت_چهل_و_یکم: مسیر آتش ?

مقصد دوم مون یکی از مراکز موادی بود که قبلا پیش شون بودم ? … .
اونجا هم اوضاع و احوالش فرق چندانی با جای قبلی نداشت… چشم هاش می لرزید … اگر یه تلنگر بهش می زدی گریه اش در میومد ? … جایی بودیم که اگر کسی سرمون رو هم می برید یه نفرم نبود به دادمون برسه …

تنها چیزی که توی محاسبتم درست از آب در نیومد … درگیری توی مسیر برگشت بود ? … .

درگیری مسلحانه بود? … با سرعت، دنده عقب گرفتم … توی همون حالت ویراژ می دادم و سر ماشین رو توی یه حرکت چرخوندم اما از بد بیاری … همزمان یکی از ماشین هاشون از تقاطع چرخید سمت ما و ماشین بین ماشین ها قفل شد? ? ? … .

اسلحه رو کشیدم و از ماشین پریدم پایین ? ? … شوکه شده بود و کپ کرده بود … سریع چرخیدم سمتش … در ماشین رو باز کردم و کشیدمش بیرون … پشت گردنش رو گرفتم … سرش رو کشیدم پایین و حائلش شدم تیر نخوره … سریع از بین ماشین ها ردش کردم و دور شدیم …

از شوک که در اومد، تمام شب رو بالا میاورد … براش داروی ضد تهوع خریدم … روی تخت متل ولو شده بود ? …

روی تخت دیگه نشسته بودم و نگاهش می کردم … مراقب بودم حالش بدتر نشه … حالش افتضاح بود … خیس عرق شده بود … دستم رو بردم سمت پیشونیش با عصبانیت زدش کنار … نیم خیز شد سمتم … توی چشم هام زل زد و بریده بریده گفت … چرا با من اینطوری می کنی؟ ? … .
یهو کنترلش رو از دست داد و حمله کرد سمت من … .

 نظر دهید »

 آداب و اعمال «ذیقعده الحرام»: 

23 خرداد 1400 توسط آرامش

┅┅❀ ? ﷽ ? ✿❀┅┅

? آداب و اعمال «ذیقعده الحرام»:

? فضیلت نماز روز یکشنبه این ماه:
? در روز یکشنبه این ماه نمازى با فضیلت بسیار از رسول خدا “صلّى الله علیه و آله و سلم”
روایت شده که مجملش آن است که هر که آن را بجا آورد، توبه‏‌اش مقبول و گناهش آمرزیده شود و دشمنان او در روز قیامت از او راضى شوند و با ایمان بمیرد و دینش گرفته نشود و قبرش گشاده و نورانى شود و والدینش از او راضى و مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد و توسعه رزق پیدا کند و ملک الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانى جان او بیرون شود.

✍ ?کیفیت نماز روز یک‌شنبه ماه ذی‌القعده به این شرح است:

? برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرید (یا قبل از غسل وضو بگیرید)
? و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده به جای آورید
? که در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده می‌شود
? و پس از پایان چهار رکعت،
? هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه)
? و آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگویید
? و در پایان چنین دعا کنید:
«یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»

? سه روز متوالی روزه‌داری: روایت شده که هر که در یکى از ماه ‌هاى حرام سه روز متوالى که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد، ثواب نهصد سال عبادت براى او نوشته شود

? (مفاتیح الجنان. فصل پنجم. در اعمال ماه ذی القعده)

 نظر دهید »

رمان 

23 خرداد 1400 توسط آرامش

#فرار_از_جهنم
#قسمت_چهلم: قول شرف ? ✋

تمام مدتی که ما با هم حرف می زدیم عین جوجه ها که به مادرشون می چسبن … چسبیده بود به من ? …

- هی استنلی، این بچه کیه دنبالت خودت راه انداختی؟ … پرستار کودک شدی؟ ? … .
و همه زدن زیر خنده … یکی شون یه قدم رفت سمتش … خودش رو جمع کرد و کشید سمت من ? … .

- اوه … چه سوسول و پاستوریزه است … اینو از کجای شهر آوردی ؟ ? … .
- امانته بچه ها … سر به سرش نزارید … قول شرف دادم سالمش برگردونم … تمام تیکه هاش، سر هم ? …

همه دوباره خندیدن ? … باشه، مرد … قول تو قول ماست … اونم از احد دور شد … .

از کافه که اومدیم بیرون … خودش با عجله پرید توی ماشین ? … می شد صدای نفس نفس زدنش رو شنید … .

- اینها یکی از گنگ های بزرگ موتورسوارن … اون قدر قوی هستن که پلیسم جرات نمی کنه بره سمت شون ? … البته زیاد دست به اسلحه نمیشن? … یعنی کسی جرات نمی کنه باهاشون در بیوفته … این 60 تا رو هم که دیدی رده بالاهاشون بودن …

- منظورت چی بود؟ … یه تیکه، سر هم ? …

سوالش از سر ترس شدید بود … جوابش رو ندادم … جوابش اصلا چیزی نبود که اون بچه نازپرورده توان تحملش رو داشته باشه …0

 نظر دهید »

رمان

23 خرداد 1400 توسط آرامش

#تولد_دوباره
#فرار_از_جهنم
#قسمت_سی_و_نهم: نمیکشمت ?

سوار ماشین که شدیم ? ، زل زده بود به من ? … .
- به چی زل زدی؟ …
- جمله ای که چند لحظه قبل گفتی … یعنی قصد کشتن من رو نداری؟ ? … .
محکم و با عصبانیت بهش چشم غره رفتم … من هرچی باشم و هر کار کرده باشم تا حالا کسی رو نکشتم ? … تا مجبور هم نشم نمی کشم … تو هم اگر می خوای صحیح و سالم برگردی و آدم دیگه ای هم آسیب نبینه بهتره هر چی میگم گوش کنی … و الا هیچی رو تضمین نمی کنم… حتی زنده برگشتن تو رو … .

بردمش کافه … .
- من لیموناد می خورم? … تو چی می خوری؟ … یه نگاه بهش انداختم و گفتم … فکر الکل رو از سرت بیرون کن ? … هم زیر سن قانونی هستی؛ هم باید تا آخر، کل هوش و حواست پیش من باشه … .

منتظر بودم و به ساعتم نگاه می کردم که سر و کله شون پیدا شد … ای ول استنلی، زمان بندیت عین همیشه عالیه ? …

پاشون رو که گذاشتن داخل، نفسش برید … رنگش شد عین گچ … سرم رو بردم نزدکیش … به نفعته کنارم بمونی و جم نخوری بچه … یکی مردونه روی شونه اش زدم و بلند شدم …

یکی یکی از در کافه میومدن تو … .
- هی بچه ها ببینید کی اینجاست؟ ? … چطوری مرد؟ …
یکی از گنگ های موتور سواری بود که با هم ارتباط داشتیم …

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 75
  • 76
  • 77
  • ...
  • 78
  • ...
  • 79
  • 80
  • 81
  • ...
  • 82
  • ...
  • 83
  • 84
  • 85
  • ...
  • 272
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 111
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 376
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 34
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 167
  • دیروز: 1746
  • 7 روز قبل: 12612
  • 1 ماه قبل: 38812
  • کل بازدیدها: 1769142

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس