آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کمک به پدر با سن کم

07 مرداد 1396 توسط آرامش

 شهید علم داریوش رضایی نژاد

مسئولیت یک فروشگاه تعاونی را داده بودند به بابا. ما طبق معمول می‌رفتیم و خرابکاری می‌کردیم اما داریوش می‌آمد و به بابا کمک می‌کرد. با اینکه کلاس پنجم بود و سنی نداشت، تمام حسابداری تعاونی با او بود. به‌خاطر همین چیزها، بابا، داریوش را از همه بیشتر دوست داشت. اگر می‌خواست قسم بخورد می‌گفت: به جان داریوش! مثل همین امروز که ناخودآگاه جان داریوش را قسم خورد و جگر همه‌مان را کباب کرد.
داریوش اینقدر پیش همه عزیز و دوست داشتنی بود که حتی خدا بیامرز عمو عبدالرضا ما هم که هفت هشت بچه داشت هر موقع می‌خواست قسم بخورد می‌گفت: به جون داریوش که خیلی برام عزیزه.
برگرفته از کتاب شهید علم، دفتر دوم 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حدیث متنی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 37
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • سید عشق
  • بتول سادات بنیادی

آمار

  • امروز: 3019
  • دیروز: 6114
  • 7 روز قبل: 37311
  • 1 ماه قبل: 91685
  • کل بازدیدها: 1692324

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس