فهمیدن سخن حیوانات
صفوان روایت کند از جابر که: من در خدمت صادق علیه السّلام بودم و از آن بیرون آمدم. مردى را دیدم که گوساله بخوابانیده بود تا ذبح کند.
گوساله فریاد کرد. امام علیه السّلام گفت: بهاى وى چند است؟ مرد گفت:چهار درهم
امام علیه السّلام فرمود: پنج درهم از من بستان و وى را رها کن. آن مرد پنج درهم بستد و گوساله را رها کرد و از آنجا برفتیم.
چرغى « پرندهاى است شکارى که از کلاغ هم کوچکتر است» دیدیم که به عقب درّاجهاى (پرندهاى است همانند کبک) مىرفت. درّاجه بانگى سرداد . امام علیه السّلام اشارت به صقر کرد تا از صید وى بازگردید .
راوى گوید: من گفتم: امروز چیزهای عجیبی مىبینم! امام علیه السّلام فرمود:
گوساله چون مرا بدید گفت: استجیر باللّه و بکم اهل البیت(پناه میبرم به خدا و به شما اهل بیت). و همچنین گفت درّاجه.
سپس امام علیه السلام فرمود: و لو ان شیعتنا استقامت، لاسمعتهم منطق الطّیر.(اگر شیعیان ما در اعتقادات خود استقامت بورزند همانا زبان پرندگان را متوجه میشوند)