آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

فریاد مهتاب!!! قسمت دوم

17 اسفند 1396 توسط آرامش

💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠

به راستی اینجا چه خبر است؟
👥جمعیّت زیادی در سقیفه جمع شده است. من جمعیّت را می‌شکافم و جلو می‌روم:

👤ــ آقا چه می‌کنی؟ کجا می‌خواهی بروی؟ مگر نمی‌بینی که راه بسته است؟

ــ امّا من باید جلو بروم. می‌خواهم برای دوستانم که قصه مرا می‌خوانند گزارش بدهم و سخن بگویم. آنها حق دارند بفهمند امروز اینجا چه خبر است. هر طور که هست وارد سقیفه می‌شوم. تختی را می‌بینم که پیرمردی بر روی آن خوابیده است ….(1)….
جلو می‌روم ، گویا پیرمرد مریض است. رنگ زردی به چهره دارد.
یک جوان کنار او ایستاده است. پیرمرد یک جمله می‌گوید و جوان سخن او را با صدای بلند تکرار می‌کند تا همه بشنوند ….(2)….
آیا این پیرمرد را می‌شناسی⁉️

👌 او «سَعد» است. رئیس قبیله «خَزْرَج». آن جوان هم «قیس» پسر اوست که در کنار او ایستاده است. حتما می‌دانی که مدینه از دو طایفه بزرگ «اَوْس» و «خَزْرَج» تشکیل شده است. این دو طایفه قبل از اسلام همواره در حال جنگ بودند، امّا به برکت اسلام صلح و آرامش به میان آنها برگشته است.
اکنون بزرگان این دو طایفه در کنار هم جمع شده‌اند تا برای آینده این شهر تصمیم بگیرند.

_«سعد» بزرگ قبیله خزرج چنین سخن می‌گوید:
«ای مردم مدینه‼️ شما باید قدر خود را بدانید. شما بودید که پیامبر را یاری کردید و اگر شما نبودید، اسلام به این شکوه و عظمت نمی‌رسید. آری، مردم شهر مکّه نه تنها پیامبر را یاری نکردند بلکه همواره باعث اذیّت و آزار او شدند. امّا خداوند به ما این توفیق را داد که یاری پیامبر را بنماییم و ما تا پای جان او را یاری کردیم.

✋ ای مردم مدینه، با شمشیرهای شما بود که دین اسلام قدرت پیدا کرد. آگاه باشید که پیامبر از دنیا رفت در حالی که از شما راضی بود و شما نور چشم او بودید. اکنون پیامبر به دیدار خدا شتافته است و بعد از او حکومت و خلافت، حقّ شما می‌باشد»….(3)…

افراد حاضر یک صدا فریاد می‌زنند:
«ای سعد‼️ چه زیبا و خوب سخن گفتی. ما فقط به سخن تو عمل می‌کنیم. تو باید خلیفه مسلمانان باشی»

👁 حاضرین، حسابی به شور افتاده‌اند!!! نگاه کن! چگونه دور سعد می‌چرخند و فریاد می‌زنند:
✋ ای سعد ! تو مایه امید ما هستی. مرگ بر دشمن تو ! ..(4)…

🤔 این همان شعاری است که آنها در روزگار جاهلیّت می‌خواندند. چه شده است که این مسلمانان، به یاد آن روزها افتاده‌اند؟

:oops: هنوز بدن پیامبر دفن نشده است، آیا باید این‌گونه به جاهلیّت برگردند؟
گوش کن!!! گویا سخن از خلافت است. بحث خیلی جدّی است. این افراد اینجا جمع شده‌اند تا جانشین پیامبر را معیّن کنند .

😱 مگر پیامبر در روز غدیر خُمّ، علی(ع) را به عنوان خلیفه و جانشین خود معیّن نکرده است⁉️
مگر همین مردم با علی بیعت نکردند⁉️چرا به این زودی، همه چیز را فراموش کردند⁉️
از روز غدیر خُمّ، حدود دو ماه گذشته است .
آیا آنها سخن پیامبر را فراموش کرده‌اند که در میان هزاران نفر، فریاد زد:

📣 «مَن کنتُ مَولاه فَهذا علیٌّ مولاه؛
هر که من مولا و رهبر او هستم، علی مولا و رهبر اوست ».(5)

🤔 من در همین فکرها هستم که صدایی به گوشم می‌رسد. و صدایی بلند است‼️

پایان قسمت دوم….

منابع:
1-کنز العمال ج5 ص650
2-تاریخ الطبری ج3 ص218
3-تاریخ الطبری ج3 ص218 .الکامل فی التاریخ ج2 ص12و 13
4-بحار الانوار ج28 ص256

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حدیث متنی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 37
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • 0marziyeh

آمار

  • امروز: 3671
  • دیروز: 6114
  • 7 روز قبل: 37311
  • 1 ماه قبل: 91685
  • کل بازدیدها: 1692324

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس