عرضه شدن اعمال بر ائمه
ابن شهر آشوب روايت كرده از موسى بن سيار كه گفت من با حضرت امام رضا عليه السلام بودم و نزديك شده بود آن حضرت به ديوارهاى طوس كه شنيدم صداى شيون و فغان، پس پى آن صدا رفتم ناگاه برخورديم به جنازه اى چون نگاهم به جنازه افتاد ديدم سيدم پا از ركاب خالى كرد و از اسب پياده شد و نزديك جنازه رفت و او را بلند كرد پس خود را به آن جنازه چسبانيد چنانكه بره نوزاد خود را به مادر چسباند. پس رو كرد به من و فرمود: اى موسى بن سيار! هركه مشايعت كند جنازه دوستى از دوستان ما را از گناهان خود بيرون شود مانند روزى كه از مادر متولد شده كه هيچ گناهى بر او نيست. و چون جنازه را نزديك قبر بر زمين نهادند ديدم سيد (امام رضا عليه السلام) خود به طرف ميت رفت و مردم را كنار كرد تا خود را به جنازه رسانيد پس دست خود را به سينه او نهاد و فرمود: اى فلان بن فلان! بشارت باد ترا به بهشت بعد از اين ساعت ديگر وحشت و ترسى براى تو نيست. من عرض كردم: فداى تو شوم! آيا مى شناسى اين شخص ميت را و حال آنكه به خدا سوگند كه اين بقعه زمين را تا به حال نديده و نيامده بوديد؟ فرمود: اى موسى! آيا ندانستى كه بر ما گروه ائمه عرضه مى شود اعمال شيعه ما در هر صبح و شام پس اگر تقصيرى در اعمال ايشان ديديم از خدا مى خواهيم كه عفو كند از او و اگر كار خوب از او ديديم از خدا مسئلت مى نماييم شكر، يعنى پاداش از براى او.
(نجم الثاقب) ص ۱۴۳
(بحارالانوار) ۵۱/۲۷