شریک نیاوریم
استاد یعقوبی قائنی(ره):
? عارفى گفت و گوى زن و مردى را شنید، زن به شوهرش مى گفت:
? اگر نان نیاورى با گرسنگى صبر مى کنم و اگر لباس ندهى با سرما و گرما مى سازم و هر نوع کمبودى را در زندگى تحمل مى کنم، امّا چیزى که نمى توانم تحمل کنم این است که همسر دیگرى انتخاب کرده او را هووى من قرار دهى.
? اطرافیان با تعجب دیدند آن عارف با شنیدن این کلمات افتاد و غش کرد. پس از آنکه به هوش آمد علتش را از او پرسیدند.
? گفت:
شما کلمات را از آن دو مى شنیدید، امّا من از خدا مى شنیدم که میفرمود:
? بنده ى من! اگر در نماز و روزه ات تقصیرى داشتى تو را مى بخشم و اگر در وظایف بندگى کوتاهى کردى از تو مى گذرم، ولى اگر براى من شریک بیاورى هیچ گاه از تو نمى گذرم. و من از ترس اینکه مبادا شرک بورزم منقلب شده و غش کردم.
? اینها از اسرار عالم توحید است که فقط اهلش به آن پى برده و متوجه آن مى شوند. آنان نیز بسیار اندک اند و اکثریت مردم قابلیت درک این معانى را ندارند.
منبع:کتاب شریف سفینه الصادقین