رزق خاص
21 اسفند 1397 توسط آرامش
نقل است که اویس قرنی، یک بار سه شبانه روز چیزی نخورد. روز چهارم در راه یک دینار دید و برنداشت و گفت: از کسی افتاده باشد! برفت تا گیاه برچیند و بخورد. گوسفندی دید که نان گرم در دهان گرفته، بیامد و پیش او نهاد. گفت: مگر از کسی ربوده باشد؛ روی بگردانید. گوسفند به سخن درآمد و گفت: من بندهی آن کسم که تو بنده اویی، بگیر روزی خدای از بنده خدای چون دست دراز کرد تا نان را بگیرد دید نان در دستش و گوسفند (موکل الهی) ناپدید شده است
منبع تذکره الاولیاء ص27