آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستانی از امام جواد ع

31 تیر 1399 توسط آرامش

 پیدا کردن کار ، برای ساربان شترچرانی بود ، بی کار مانده بود ، و در مدینه به دنبال کار می گشت او تنها امیدی که داشت به امام جواد ( ع ) بود و چنین فهمیده بود که اگر به در خانه او برود ، ناامید نمی شود ، در این مورد با ابوهاشم جعفری ( ره ) که یکی از آشنایان امام جواد ( ع ) بود ، صحبت کرد که اگر به حضور امام جواد ( ع ) رفتی ، بگو ساربانی بی کار مانده و دنبال کار می گردد برایش کار پیدا کن .

ابوهاشم ( ره ) می گوید : به این قصد به حضور امام جواد ( ع ) رفتم دیدم با جماعتی مشغول غذا خوردن است ، فرصتی بدست نیامد تا در مورد سفارش ساربان ، صحبت کنم .
امام جواد ، ( ع ) رو به من کرد و فرمود : بیا جلو از این غذا بخور ، کاسه غذا را جلو من گذاشت و فرمود : بخور ، در همین هنگام بی آنکه من در مورد ساربان سخنی بگویم ، یکی از غلامان خود را صدا زد و به او فرمود : ( ساربانی هست که با ابوهاشم ( ره ) نزد ما می آید ، او را پیش خود نگهدار و برای او کاری معین کن ، تا مشغول گردد ) .
ابوهاشم ( ره ) می گوید : همراه آن حضرت به باغی رفتیم عرض کردم : ( من اشتیاق زیاد به خوردن گل دارم ، برای من دعا کن تا این عادت زشت را ترک کنم ، آن حضرت سکوت کرد ، و بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسید : ( ای ابوهاشم خداوند آن عادت را از تو برداشت ) .
عرض کردم : ( آری ، اکنون به قدری از گل نفرت دارم ، که آن را از همه چیز بدتر می دانم ).

منبع: اقتباس ازاعلام الوری، ص 334

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: حکایت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    • زفاک
    • نویسنده محمدی
    • Maryam

    آمار

    • امروز: 36
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 9535
    • 1 ماه قبل: 40076
    • کل بازدیدها: 1773214

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس