آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

خاطرات_استاد_قرائتی

30 دی 1398 توسط آرامش

 چهارده ساله بودم که طلبه شده و عازم شدم . پدرم آمد پاى ماشین و به من گفت : محسن ((اُستُر ذَهبَک و ذِهابک و مَذهبک )) یعنى پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار.

? ? گفتم : مذهب را براى چه ؟ امروز که زمان تقیّه نیست ! گفت : منظورم این است که هیچ وقت براى نماز مقیّد به یک مسجد نشو،

? ? چون که اگر روزگارى به دلیلى خواستى آن مسجد را ترک کنى مى گویند: خط ها دوتا شده ، یا آقا مسئله اى پیدا کرده و یا این طلبه … و اگر وارد مسجد دیگرى شوى مى گویند: جاسوس است .

? ? فرزندم ! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقیّد به جا و مکان و لباس و شخص خاصّى مباش .

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: بانو امین لینک ثابت

نظر از:  
  • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
  • تازه های کوثر
5 stars

چه توصیه خوبی

1398/11/01 @ 09:40


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    • نویسنده محمدی

    آمار

    • امروز: 99
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 10596
    • 1 ماه قبل: 38672
    • کل بازدیدها: 1770559

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس