آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حکایت

27 دی 1398 توسط آرامش

مردی برای دزدی از دیوار خانه ای بالا رفت و خواست از پنجره وارد شود که پنجره کنده شد و دزد به زمین افتاد و پایش شکست. شکایت نزد حاکم برد. حاکم صاحبخانه را خواست و گفت چرا پنجره سست بود؟. مرد گفت نجار پنجره را سست ساخته است من بیگناهم. 

حاکم نجار را خواست و عتاب کرد. نجار گفت من پنجره را محکم ساختم، بنّا آن را خوب نصب نکرده. حاکم بنّا را خواست و علت جویا شد. بنّا گفت مصالح فروش مصالح نامناسب فروخته است. حاکم مصالح فروش را خواست کرد. او که نتوانست دیگری را مقصر نشان دهد، محکوم شد و حاکم فرمود دارش بزنند.
وقتی مصالح فروش را پای چوبه دار بردند ، چون قدش کوتاه بود به طناب دار نمی رسید. موضوع را به حاکم گفتند،
✨حاکم گفت: یک نفر که قدش بلند است پیدا کنید و اعدامش کنید تا موضوع ختم به خیر شود و صدای کسی در نیاید…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بانو امین لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    • نویسنده محمدی
    • فاطمه فرامرزی راد
    • فاطمه بیابانی قره موسی

    آمار

    • امروز: 346
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 10596
    • 1 ماه قبل: 38672
    • کل بازدیدها: 1770559

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس