بهترین آفریده
حضرت موسی عرض کرد: خدایا بهترین خلق خود که ترا عبادت و بندگی میکند به من بنمایان. خداوند وحی کرد: برو نزد دهی بر ساحل دریا، آن شخص را خواهی یافت. موسی به آن مکان رسید، مردی را یافت به مرض جذام و پیسی مبتلا بود، خداوند را تسبیح میکند.
موسی از جبرئیل پرسید: آن مردی که از خدا خواستم کجاست؟ گفت: همین مرد مریض واست، الان من مأمورم چشم های او را بگیرم، تو گوش بده چه می گوید. به اشاره جبرئیل دو چشم آن مرد بیرون آمد و بر صورتش افتاد.
گفت: بارالها تا خواستی، از چشم بهره مندم کردی و اینک خواستی که آنرا از من بگیری، ای کسی که به من نیک میکنی و صله میرسانی.
موسی فرمود: ای بنده خدا من مردی مستجاب الدعوه هستم اگر دوست داری دعا کنم تا خدا دیده گانت را به تو برگرداند؟ گفت: نمی خواهم، زیرا خدا برایم خواست و من راضی به رضای او هستم. .
حضرت موسی فرمود: شنیدم میگفتی: ای نیکو کننده و صله رساننده! منظورت چیست؟ گفت: در این آبادی غیر از من کسی خدا را نمی شناسد و یا پرستش نمیکند (چه بر و صلهای بالاتر که مرا با خود آشنا کرده است.)
موسی با تعجب از او گذشت و گفت: این عابدترین خلق خدا در دنیاست.
منبع نمونه ج 5 ص 373