آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

#بسیارزیباست 

01 فروردین 1400 توسط آرامش

#بسیارزیباست

روزی عبدالملک بن مروان دور کعبه طواف می‌کرد. حضرت علی بن الحسین علیه السلام نیز پیشاپیش او در حال طواف بود و اعتنایی به او نمی‌فرمود.
عبدالملک به نگهبانان خود گفت:«این کیست که جلوتر از ما طواف می کند و به ما بی‌اعتناست؟»
گفتند:«علی بن الحسین.»
عبدالملک رفت بر جایگاه مخصوصش تکیه زد و گفت امام را نزد او بیاورند.
آن‌گاه به امام گفت:«من که قاتل پدر تو نیستم. پس چرا نزد ما نمی‌آیی؟!»
امام سجاد علیه السلام فرمود:«قاتل پدر من با کار خود، دنیای پدرم را نابود کرد ولی پدرم آخرت او را تباه ساخت. پس تو نیز اگر دوست داری مانند قاتل پدرم باشی، باش.»
عبدالملک گفت:«هرگز!! اما تو نیز گاهگاهی به نزد ما بیا تا از دنیای ما بهره‌مند شوی!»
امام با شنیدن این سخن ردای خود را پهن کرد، بر زمین نشست و چنین دعا فرمود:«بارپروردگارا، حرمت و جایگاه اولیائت را نزد خودت به او نشان بده!»
ناگهان ردای امام پر از درّ و گوهر شد، درّهایی که چشم‌ها را خیره می‌نمود.
آنگاه امام فرمود:« کسی که نزد خداوند چنین جایگاهی دارد، آیا به دنیای تو نیازمند است؟!»
سپس عرض کرد:«بارالها! اینها را از من بگیر که من هیچ نیازی ندارم.»

? ? منابع
بحارالانوار ‌ج 46 ص 120 حدیث 11 به نقل از الخرائج و الجرائح

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: اخلاق لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    • نویسنده محمدی

    آمار

    • امروز: 237
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 10596
    • 1 ماه قبل: 38672
    • کل بازدیدها: 1770559

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس