بالاتر از بیست
09 مرداد 1399 توسط آرامش
امتحان کتبی استادی دانشکده را خیلی خوب داده بود. گفتند امتحان شفاهی هم باید بگیریم. کتاب امتحان «منظومه ملاهادی سبزواری» بود و ممتحن مرحوم راشد. کتاب را باز کرد و بحثی را مطرح. مرتضی شروع کرد به توضیح دادن…
? بحث از «منظومه» به «اشارات» کشید و از آنجا به «اسفار». راشد متعجب نگاهش کرد و گفت: «صبر کن، صبر کن! از بیست که بالاتر نداریم. بیا؛ این بیست. حالا ادامه بده تا استفاده کنیم.» جاها عوض شده بود. شاگرد استاد بود و استاد شاگرد.
قسمت:6