با شهدا
13 مرداد 1399 توسط آرامش
? حق با من بود. هر وقت فکرش را میکردم میدیدم حق با من بوده؛ ولی چیزی نگفتم. بالاخره فرمانده بود. یکی دو ماه هم بزرگ تر بود. فکر کردم «بذار از عملیات برگردیم، با دلیل ثابت میکنم براش.»
? از عملیات برگشتیم. حسش نبود. فکر کردم «ولش کن. مهم نیست. بی خیال»
? پشت بیسیم صداش می لرزید. مکث کرد. گفتم «بگو حاجی. چی میخواستی بگی؟»
? گفت: «فلانی! دو سال پیش یادته؟ فلان جا؛ حق باتو بود. حالا که فکر میکنم، میبینم حق با تو بوده. من معذرت میخوام ازت!»
#شهید_حسین_خرازی