آرامش

در مورد محل دفن سر مطهر سید الشهدا پنج قول است :

1- سر مقدس حضرت ابی عبدالله را یزید برای عمرو بن سعد به مدینه فرستاد و در بقیع نزد مادرش حضرت فاطمه دفن نمود .

2- آن سر مقدس را سه روز در خزینه بنی امیه گذرادند تا زمان خلافت سلیمان بن عبدالملک بن مروان سپس وی آن سر مطهر را در باب قرادیس شام دفن نمود .

3- قول دیگر این است که سرهای دیگر شهدا را در قبرستان شامدفن نمدند . که فعلا نیز در قبرستان شامقبه عالیه ای است که منسوب به رووس شهدا کربلا است و دوستان اهل بیت عصمت و طهارت در آنجا به زیارت این سرها ی مطهر می روند .

4- حضرت امام سجاد علیه السلام آن سر مطهر را از شام به کربلا آوردو به بدن شریف آن حضرت ملحق نمود که این قول مشهور بین علمای شسعه است .

در مورد سر مطهر سایر شهدا کربلا نیز می گویند امام سجاد علیه السلام  جمیع سرهای آنها را از یزید گرفت و در کربلا به بدنها آنها ملحق کرد . 

5- سرمطهر سید الشهدا را در بالای سر پدرش امیر المومنین در نجف اشرف دفن کردند . لذا زیارتآن آن سرمبارک در بالای سر حضرت علی علیه السلام مستحب است .

قول چهارم و چنجم از احتمال قوی تری برخورد دار است . 

به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید

تاریخ تولد _تاریخ مرگ

آنهافقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند

همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتی است كه ما

روی كره زمين زندگی كرده ايم

ما فقط به اندازه يك “خط فاصله” زندگی می كنيم!

ارزش اين خط كوچك را تنها كسانی ميدانند كه به ما عشق ورزيده اند.

آنچه در زمان مرگ مهم است پول وثروتی كه باقی می گذاريم نيست

بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است.

بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم

بياييدبيشتر يكديگر را

دوست داشته باشيم

ديرتر عصبانی شويم

بيشتر قدردانی كنيم

كمتر كينه توزی كنيم

بيشتراحترام بگذاريم

بيشتر لبخند بزنيم

و به ياد داشته باشيم كه اين"خط فاصله” خيلی كوتاه است!

شبهه آکل و مأکول را توضیح داده و جواب آن را بیان کنید؟

شبهه قدیمی آکل و ماکول یعنی کیفیت بازگشت جسم انسان هایی که بدنشان طعمه حیوانات و بلکه جز بدن حیوان میشود  ،میباشد و امروزه  این شبهه به شکل جدیدی مطرح میشود؛

 جذب اجزاء بدن انسانها و قرار گرفتن اجزاء بدن در چرخه غذایی و در نتیجه تبدیل به انسان دیگر میشود.

????اما دو پاسخ کوتاه

نمود هر انسان، وابسته به روان او است، نه کالبد جسمانی؛ زیرا بدن ما پیوسته در حال دگرگونی است، از این رو بدن معینی در تشخص انسان معتبر نیست، بلکه یک کالبد مبهم و غیر معینی می تواند تشکیل دهنده شخصیت جسمانی وی باشد؛ زیرا جسم همچون ماده سیالی است که صورت های گوناگون می پذیرد و قابل پذیرش صورت های مختلف است. از این نظر برای جسم مادی ما ثبات و بقایی متصور نیست؛ بلکه تنها در پناه روح است که کالبد تشخص پیدا می کند و ذرات بدن را می شود به صاحب اصلی آن نسبت داد و گفت: دست، یا پای فلانی، و یا این عضو را از بدن فلانی قطع کردند و مانند این انتسابات؛ در حالی که اگر بدن خاک شود و به میوه تبدیل گردد، انتساب فوق از بین می رود.

دومین جوابی که متکلمان و محدثان مسلمان، به این شبهه داده اند، این است که

 بدن آدمی با فرا رسیدن مرگ متلاشی و پراکنده می گردد، ولی طینت که مایه اصلی حامل تمام خصوصیات فردی هر انسانی است به عنوان هسته اصلی کالبد جسمانی در قبر باقی می ماند و بر گرد خود می چرخد و جزو بدن هیچ انسانی نمی شود، فرضاً اگر هم وارد جسم دیگری شود، مجدداً خارج می شود. به مجرد این که قیامت بر پا شود طینت ها به جنبش در آمده و بدن اخروی را با تمام ویژگی های دنیوی می سازند. بنابراین، در خمیر مایه اصلی جسم انسان آکل و مأکولی صورت نمی گیرد و عدم کشف علوم طبیعی دلیل بر نبود طینت نیست.

✨????????????????????