قرب معنوی
آیت الله شــاه آبادی(ره):
در نوافل شب به مقام شامخ حضرت
زهـرا(س) توجه ڪنید و بدانید ڪه
#اسـتمداد از آن حضــرت مـوجب
ترقی و قرب معـنوی میشود و خدا
شناسی انــسان را زیاد میڪند.
📒عارف ڪامل ص ۴۸
آیت الله شــاه آبادی(ره):
در نوافل شب به مقام شامخ حضرت
زهـرا(س) توجه ڪنید و بدانید ڪه
#اسـتمداد از آن حضــرت مـوجب
ترقی و قرب معـنوی میشود و خدا
شناسی انــسان را زیاد میڪند.
📒عارف ڪامل ص ۴۸
✍چرا کسانی که در آخرالزمان زندگی میکنند،
رزق و روزیشان تنگ است؟
💠 مردی به خدمت امام صادق(ع) آمدو عرضه
داشت: من مرتکب گناهی شدهام. امام صادق(ع)
فرمود :خدا میبخشد. آن شخص عرضه داشت:
گناهی که مرتکب شدهام، خیلی بزرگ است.
امام فرمود: اگر به اندازهی کوه باشد خدا
میبخشد.
آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب
شدهام، خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر
چه گناهی مرتکب شدهای؟!و آن شخص به
شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن، امام
صادق(ع) رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا
میبخشد، من ترسیدم که نماز صبح را قضا
کرده باشی.
🔖 از امام صادق(ع) پرسیدند:
چرا کسانی که در آخر زمان زندگی میکنند رزق
و روزیشان تنگ است؟ایشان فرمودند: به این
دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
📚رزق و روزی از دیدگاه قرآن و حدیث
یکی از آفتهایي که براي اعمال وجود دارد بيتفاوتي و بيحسي در دفاع از حقّ و حقيقت است.
انسان نه تنها بايد در مقابل حقيقت جحود و استنکار نداشته باشد، بيطرف هم نميتواند باشد، بايد از حق دفاع کند.
مردم کوفه ميدانستند که حق با حسين بن علي (ع) است و اين معني را اعتراف هم کرده بودند ولي در حمايت از حق و دفاع از آن کوتاهي کردند، ثبات قدم نشان ندادند و استقامت نورزيدند.
در حقيقت، حمايت نکردن از حق، جحود عملي آن است.
حضرت زينب (سلام اللّه عليها) در خطبه معروف خويش براي کوفيان، آنها را به کوتاهي در حمايت از حق و به ظلم و جنايت بر آن نکوهش ميکند.
فرمود:
يا اهل الکوفة، يا اهل الختل و الغدر و الخدل، اتبکون؟ الا فلا رقأت العبرة، و لا هدأت الزّفرة، انّما مثلکم کمثل الّتي نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا.
«اي اهل کوفه، اي دغلبازان فريبکار بيوفا، آيا گريه ميکنيد؟! پس اشک شما نخشکد و نالهتان خاموش نگردد. مثل شما همچون آن زن احمق است که پنبههايي را ميرشت و نخ ميساخت، دوباره آنچه را که رشته بود پنبه ميکرد و آنچه را که بافته بود باز ميکرد.»
#عدل_الهی ،شهید مطهری،بخش نهم،ص ۲۹۴
در احوال #محدث_قمی آورده اند:
او برای اهل علم مخصوصا سادات و اولاد پیامبر احترام زیاد قائل بود. اگر سیدی در مجلس بود بر او تقدم نمی جست و پا به سویش دراز نمیکرد.
فرزند ایشان از مرحوم سلطان الواعظین شیرازی - مؤلف شبهای پیشاور - نقل می کند که گفته بود:
در ایامی که مفاتیح الجنان تازه منتشر شده بود، روزی در سرداب سامرا آن را در دست داشتم و مشغول زیارت بودم.
دیدم شیخی با قبای کرباس و عمامه کوچک نشسته و مشغول ذکر است. شیخ از من پرسید: «این کتاب از کیست؟» پاسخ دادم: از محدث قمی آقای حاج شیخ عباس است و شروع کردم به تعریف کردن از آن.
شیخ گفت: «این قدر هم تعریف ندارد، بی خود تعریف میکنی» من با ناراحتی گفتم: آقا برخیز و از این جا برو.
کسی که کنار من نشسته بود، دست زد به پهلویم و گفت: مؤدب باش، ایشان خود محدث قمی هستند!» من برخاستم با آن مرحوم روبوسی کردم و عذر خواستم و خم شدم که دست ایشان را ببوسم؛ ولی آن مرحوم نگذاشت و خم شد دست مرا بوسید و گفت: «شما سید هستید»
کتاب #حاج_شیخ_عباس_قمی_مرد_تقوا_و_فضیلت ص62 و 64