آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بابا میان انگشتان آقا را می بینم

21 مرداد 1399 توسط آرامش

 وقتی به تراجم علمای سلف مراجعه کنیم، می بینیم که افراد بسیاری در میان آن ها بوده اند که صاحب کرامات و معنویات بوده اند. هم در علمیات صاحب کرامت بوده اند و هم در عملیات و عبودیت. و جمع بین او دو نیز کرامت است!

شخصی پسر نابینایش را نزد مرحوم شیخ جعفر شوشتری برده بود که به جهت استشفای او سوره ی حمد بخواند. ایشان فرموده بود:
ما جوان ها هنوز حال و نفس پیرها را نداریم، به نزد پدرم بروید.
وی نزد پدر ایشان رفته بود، و ایشان هم دست روی چشم بچه گذاشته و مشغول خواندن سوره ی حمد شده بود، مقداری که خوانده بود بچه گفته بود: بابا! از میان انگشتان آقا می بینم. و وقتی که حمد تمام شده بود، همه جا و همه چیز را کاملا دیده بود!
? در محضر ایت الله بهجت

 نظر دهید »

دعا کن من «هزار و دوازدهمی» باشم

21 مرداد 1399 توسط آرامش

« #سردار_سلیمانی دو بار به من پیغام داد که: “اگر #شهید شدم، مرا کنار #شهید_محمد_حسین‌_یوسف‌_الهی به خاک بسپارید. “

یک‌بار هم که با هم در #گلزار_شهدا بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی.

آنجا گفتم: شما به دوستان گفته‌بودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید…

#حاج_قاسم اینطور تصور کرد که من می‌خواهم چیزی بگویم با این مضمون که اینجا کنار این #شهید، جا نیست و فضا کم است.

به همین خاطر در میان صحبت من، گفت:"لااقل همین نزدیکی‌ها… “

اما عاقبت، همانی شد که می‌خواست؛ پیکرش بعد از آن ترور ناجوانمردانه آنقدر کوچک شده‌بود که در همان فضای کوچک، جا شد…

خیلی‌ها گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر #سردار را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدی‌شکل گلزار دفنش کنیم.

اما خانواده سردار گفتند: “نه. هرکجا خود حاج قاسم گفته، همان‌جا دفنش کنید. “

مرغ ذهن #سردار_حسنی یک‌دفعه می‌پرد به ۱۱ ماه قبل و درست در وسط گلزار شهدای کرمان می‌نشیند.

?سردار سری به حسرت تکان می‌دهد و می‌گوید: «مادر خانم سردار به رحمت خدا رفته‌بود و به همین خاطر شب عید نوروز امسال به کرمان آمده‌بود. آن شب در گلزار شهدا دیدمش.

محافظان و اطرافیان گوشه‌­ای ایستاده­ بودند و حاج‌قاسم تنها بالای سر مزار #شهدا خلوت کرده‌بود و گریه? می‌کرد.

از پشت‌سر شناختمش. رفتم و بعد از احوالپرسی، شروع کردیم به قدم‌زدن در گلزار و صحبت کردن. در میان صحبت‌ها، گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد…

 

 2 نظر

در شفای از سرطان

21 مرداد 1399 توسط آرامش

نقل است که مرحوم حضرت آیت الله بهجت (ره) برای بیماری که مبتلی به سرطان شده بود این نسخه را تجویز نمودند : ? مبلغی پول برای صدقه از طرف مریض بدهند سپس آب زمزم را با تربت سید الشهداء مخلوط کرده و به مریض به قصد شفا داده تا هر روز مقداری از آن را بیاشامد و نیز بسیاری از مستمندان را نیز اطعام داده و هر چه که می توانند صدقه بدهند و به افراد متعدد بسپارند که برای بهبودی بیمار دعا کنند ? بعد از این سفارشات بیمار به مدت سه روز به مشهد مقدس رفته در این ایام حالات روحانی و معنوی بسیاری به ایشان دست می دهد . مریض پس از بازگشت بسیار خوب شد به طوری که پزشک معالج ایشان گمان می کرد که مریض عمل جراحی نموده است منبع: فریادگر توحید ص 206 و 208

 نظر دهید »

حقوق کدام بشر؟

21 مرداد 1399 توسط آرامش

حقوق کدام بشر؟ امام خمینی(ره):حقوق بشر! همه‌اش شعر[است]. همه این حرف‌هایى که این دولت‌هاى بزرگ مى‌زنند و جامعه‌هایى درست کرده‌اند براى حقوق بشر، براى امنیت،نه امنیت‌شان به امنیت آدم می‌برد و نه حفظ حقوق بشرشان به حفظ حقوق آدم می‌برد همه‌اش براى این است که این ملل ضعیف را ببلعند.  صحیفه امام؛ ج3 ص518

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 297
  • 298
  • 299
  • ...
  • 300
  • ...
  • 301
  • 302
  • 303
  • ...
  • 304
  • ...
  • 305
  • 306
  • 307
  • ...
  • 878
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    آمار

    • امروز: 247
    • دیروز: 1767
    • 7 روز قبل: 14788
    • 1 ماه قبل: 92621
    • کل بازدیدها: 1707112

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس