#پندانه
12 اسفند 1399 توسط دریای راز
? گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم ✍ شخصی تعریف میکرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمیگشتم جماعتی را دیدم که به زور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. گاو مقاومت میکرد و حاضر نبود سوار ماشین شود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع… بیشتر »