آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تشرف حاج حسن مظلومی به محضر حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف"

21 مرداد 1395 توسط آرامش

درميانه راه قديم جمكران باغي داشت و منزل بسيار ساده و محقري در ميان آن. با اينكه سوادي نداشت، ولي با امام زمان ارواحنافداه ارتباطي قوي و سر وسري داشت. از آذربايجان شوروي، راهي قم گشته بود. دلش را با امام زمانش به سايه سار حرم كريمه اهل بيت عليهم السلام و همسايگي مسجد مقدس جمكران آورده بود. در همان آذربايجان كه به شغل شيرفروشي اشتغال داشت، مورد عنايت قطب عالم امكان واقع گشته بود. روزي صاحب منصبي، ليوان شيري را مي طلبد و به ناگاه خشمگين مي شود و اسلحه را به روي او مي كشد تا او را هدف قرار دهد. او فريادي از ته دل مي كشد و مي گويد: « يا صاحب الزمان!» در همان حال، دست آن افسر روسي از كار مي افتد و فلج مي شود. او بسيار اهل كتمان اسرار و تشرفات خويش بود، و فقط گاهي براي برخي از خواص چيزهايي را مي گفت.
به گواهي تني چند از اساتيد اخلاق و عرفان حوزه علميه قم، باغ و منزل آن بزرگوار، محل آمد و رفت آقا امام زمان علیه السلام بوده است. آن بزرگوار براي يكي از اساتيد اخلاق حوزه تعريف كرده بود كه روزي در باغ مشغول كار بودم كه ناگاه ديدم حضرت مولا تشريف‌آوردند. به خدمتش شتافتم و به همراه آن حضرت در زير سايه درختي نشستيم. چند دقيقه اي گفت و گو كرديم… حضرت فرمودند: « خسته هستم. مي خواهم اندكي استراحت كنم. » و آن گاه حضرت سر مبارك خويش را بر پاي من گذاشتند و اندكي خوابيدند و … يكي از ارادتمندان آن جناب نقل مي كرد: « آن بزرگوار يك بار به مسجدي در قم اشاره كرد و فرمود: همينك امام زمان علیه السلام تشريف آوردند و مسجد را افتتاح كردند.»
منبع : :در كوچه عشق، ص 57ـ5

 نظر دهید »

"رﻓﺎﻗﺖ ﺳﻴﺪ ﻛﺮﻳﻢ ﻛﻔﺎش ﺑﺎ اﻣﺎم زﻣﺎن علیه السلام"

18 مرداد 1395 توسط آرامش

ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﮐﻔﺎش 50 ﺳﺎل ﭘﯿﺶ ﺑﻮد
و اﻻن ھﻢ در ﮐﺮﺑﻼ دﻓﻦ اﺳﺖ.
اﯾﺸﺎن در زﻣﺎن ﺣﮑﻮﻣﺖ رﺿﺎﺧﺎن ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺟﺮأت ﻧﺪاﺷﺖ ﻣﺠﻠﺲ روﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮد
ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪﺷﮫﺎدت ﯾﺎ وﻻدت اھﻞ ﺑﯿﺖ علیهم السلام از ﯾﺎد ﻣﺮدم ﻧﺮود،روزھﺎی ﺷﮫﺎدت اﺋﻤﻪ ﺟﻠﻮی ﻣﻐﺎزه اش ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺖ و روﺿﻪ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ و
ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮد ﻣﺮدم ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﺮا ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ
اﻣﺮوز روز ﺷﮫﺎدت ﻣﺜﻼ ﻓﻼن اﻣﺎم اﺳﺖ
ﯾﺎ در روز وﻻدت ﺷﺎدیﻣﯽ ﮐﺮد و ﻧﻘﻞ و ﺷﮑﻼت در ﺳﯿﻨﯽ ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﮐﺮد
اﯾﻦ ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﻋﺎﯾﻠﻪ ﻣﻨﺪ ﺑﻮد و ﺧﺮﺟﺶ در ﻧﻤﯽ آﻣﺪ
ﭼﻨﺪ ﻣﺎه اﺟﺎره ﺧﺎﻧﻪ اش ﻋﻘﺐ اﻓﺘﺎده ﺑﻮد
ﻣﺎﻟﮏ ﺟﻮاﺑﺶ ﮐﺮد ﮔﻔﺖ ﻣﻦ راﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ در ﺧﺎﻧﻪ ام ﺑﻤﺎﻧﯽ ﺗﺎ ﮔﻔﺖ راﺿﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ
ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ اﺳﺒﺎب و اﺛﺎﺛﯿﻪ ﻣﻨﺰﻟﺶ را درﺧﯿﺎﺑﺎن ﮔﺬاﺷﺖ و ﯾﮏ ﭘﺮده ای ﮐﺸﯿﺪ
ﺗﺎ زن و ﺑﭽﻪ ھﺎﯾﺶ دﯾﺪه ﻧﺸﻮﻧﺪ.
در ھﻤﺎن ﻋﺼﺮ آن روز اﻣﺎم زﻣﺎن علیه السلام را دﯾﺪار ﻣﯽ ﮐﻨﺪ آﻗﺎ ﺑﻪ
او ﮔﻔتند دﻧﯿﺎ ھﻤﯿﻦ اﺳﺖ دﻧﯿﺎ ﺟﺎی ﺑﻼ و ﺳﺨﺘﯽ اﺳﺖ.
ﮐﻔﺎش ﮔﻔﺖ ﻣﯽ داﻧﻢ ﺷﻤﺎ و اﺟﺪادﺗﺎن ﭼﻪ ﺑﻼھﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪه اﯾﺪ
اﻣﺎ ﺑﻼی ﻣﺴﺘﺎﺟﺮی ﻧﮑﺸﯿﺪه اﯾﺪ اﻣﺎم زﻣﺎن علیه السلام تبسمی کرده و ﻓﺮﻣﻮدند درﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮد.
ھﻤﺎن روز ﭘﺪر آﻗﺎی ﺧﺮازی وزﯾﺮ ﺧﺎرﺟﻪ ﺳﺎﺑﻖ ﺑﺮای ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪ ای ﺧﺮﯾﺪﻧﺪ
و اﺳﺒﺎب و اﺛﺎﺛﯿﻪ اش را ﺑﻪ آﻧﺠﺎ اﻧﺘﻘﺎل دادﻧﺪ.
ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﺎ اﻣام زﻣﺎن علیه السلام ﺑﻪ زﯾﺎرت ﺣﻀﺮت رﺿا علیه السلام ﻃﯽ اﻻرض ﮐﺮدﻧﺪ از آﻧﺠﺎ امام عصر ارواحنافداه فرمودند:ﺑﺮوﯾﻢ ﻗﺒﺮ ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﻣﻔﺴﺮ، ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺮوﯾﻢ!ھﻤﯿﻦ ﮐﻪ دﺳﺘﺶ ﺑﻪ دﺳﺖ اﻣﺎم زﻣﺎن علیه السلام ﺑﻮد ﻃﯽ اﻻرض ﮐﺮدﻧﺪ وﭼﻨﺪﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ رﺳﯿﺪﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮ ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﻣﻔﺴﺮ. ﻗﺒﺮ ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ در اﻣﺎﻣﺰاده ﻋﺒﺪاﷲ در ﺗﮫﺮان ﺑﻮد. ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ آﻣﺪ اﺳﺘﻘﺒﺎل اﻣﺎم و ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ،
ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ رو ﺑﻪ ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﺳﻼم ﻣﻦ را ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻣﺮﺗﻀﯽ زاھﺪ ﺑﺮﺳﺎن
و ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ روزی ﮐﻪ از دﻧﯿﺎ رﻓﺘﻪ ام ﺑﻪ ﺳﺮﺧﺎک ﻣﻦ ﻧﯿﺎﻣﺪه ای.
اﻣﺎم عصر علیه السلام ﻓﺮﻣﻮدند ﺷﯿﺦ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﻣﺮﯾﺾ اﺳﺖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎی او ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎت ﺗﻮ آﻣﺪم.
منبع :تشرف یافتگان،ص104

 نظر دهید »

"تشرف امین الواعظین"

11 مرداد 1395 توسط آرامش

حاج ميرزا حسن امين الواعظين فرمود: حـدود سـال 1343, به زيارت عتبات مشرف شدم و هميشه بين حرمهاى مقدس ومسجد كوفه و سـهله در تردد بودم و مقصد نهايى و مهمترين حاجات من در اين مكانها تشرف به خدمت حضرت ولـى عـصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف بود.
ضمن اين كه عادت من , چه در گذشته و چه حال , ايـن بـود كـه روزهـاى جمعه بعد از غسل و اداءنماز ظهر و عصر تا بعد از نماز مغرب و عشاء براى انجام مستحبات , در حرم مطهرمى ماندم و بعد از نماز مغرب و عشاء از حرم خارج مى شدم .
روز جـمـعـه اى در كاظمين مشرف شدم و بالاى سرحضرت جواد علیه السلام نشـسـتـه و مشغول قرائت قرآن شدم تا وقت دعاى سمات , كه ساعت آخر روز جمعه است , بشود.
ازدحـام جـمـعـيت زياد و جا تنگ شد و ربع ساعت بيشتر به مغرب نمانده بود با عجله مشغول به خواندن دعاى سمات شدم .
نـاگـاه در كـنار خود مرد زيبايى را, كه عمامه سفيد و محاسن سياهى داشت , ديدم .
لباس ايشان مـتوسط و قامت و محاسن ميانه اى داشتند و بر گونه راستشان خالى بود نزد من نشسته و به دعا خواندنم گوش مى دادند گاهى غلطهاى مرا نيز تذكر مى دادند.
از ايشان تشكر نمودم و آن جناب از جاى خود برخاستند و رفتند.
هـمان وقت به قلبم خطور كرد كه ببينم اين شخص با اين اوصاف كيست و چگونه درجاى به اين تـنگى نزد من نشست , چون جا به طورى كم بود كه حتى در موقع نشستن جاى خود من هم تنگ شـده بـود چـه رسـد به اين كه يك نفر ديگر كنارم بيايد, لذا دعا رارها كردم و به دنبال او رفتم تا تفحص كنم كه ايشان كيست .
با تلاش زيادى جستجو نمودم , ولى ايشان را نيافتم بعد هم بقيه دعا را با تاسف واشكهاى جارى و ناله خواندم و هر وقت آن قضيه به يادم مى آمد آه مى كشيدم تا آن كه به وطن برگشتم و جريان را فراموش نمودم .
بـعـد از حدود سه سال , شبى در عالم رؤيا ديدم كه در حرم مطهر كاظمين مشرفم و حضرت جواد علیه السلام نشسته اند.
آن حضرت گندمگون بودند و من از ايشان مسائل مشكل را سؤال مى نمودم , كـه آنـها را الان فراموش كرده ام .
از جمله عرايضم اين بود كه من دائما در مشاهد مشرفه از خداى تـعـالـى و شـما و اجدادتان خواسته ام كه مرا به زيارت حضرت ولى عصر ارواحنافداه مشرف گردانيد, اما دعاى من تا كنون مستجاب نشده است .
فرمودند: اين طور نيست تو آن حضرت را در سفر اولت به مشاهد مشرفه , دو مرتبه ديده اى يك بار در راه سـامـرا و مـرتـبـه ديـگر در حرم كاظمين وقتى كه بالاى سر نشسته بودى و دعاى سمات مـى خواندى , آن شخصى كه نزد تو نشسته بود و اشكالى بر تو وارد كردامام زمانت بود.
در اين هنگام من از خواب بيدار شدم.
منبع :تشرف یافتگان به محضر امام عصر ارواحنافداه

 نظر دهید »

"نجات از جن"

11 مرداد 1395 توسط آرامش

اخوى مرحوم آقا سيد على تبريزى داماد فرمود: اوقاتى كه در پركنه هندوستان بودم , روزى در منزل نشسته بودم .
ناگاه زنی وارد حجره مـن شد وگفت گرفتار يكى از اجنه شده ام .
که مرا بسیار اذیت میکند.
من براى رهايى خودم چاره اى نديدم , جز آن كه به شما متوسل شوم , به خاطر اين كه سيد و از دودمان پيغمبريد.
بـعـد از صحبتهاى اين زن به او دستور دادم هر وقت آن جن نزد تو ظاهر شدآية الكرسى را قرائت كن , او از تو فرار خواهد كرد.
گفت :آية الكرسى را بلد نيستم .
مدتى زحمت كشيدم تا بالاخره آية الكرسى را به او تعليم دادم .
بعد از چند روز آمد و اظهار تشكر كرد كه به بركت اين آيه مباركه , هر وقت او نمايان مى شود و آن را مى خوانم , از شرش خلاص مى شوم .
مـدتـى از ايـن جـريان گذشت .
روزى ديدم چيز سياهى مانند قورباغه به سقف اتاق مسكونى من چـسـبـيـده و كم كم رو به پايين مى آيد و همين طور بزرگ مى شود, تا آن كه به سطح اتاق رسيد.
ناگاه ديدم هيكلى عجيب و هيولايى غريب است كه من ازديدنش به وحشت افتادم .
با صدايى رسا و با تندى و خشونت به من گفت : تو به خاطرتعليم آية الكرسى به محبوبه ام او را از من جدا كردى و بالاخره تو را خواهم كشت .
مـن شـروع به خواندن آية الكرسى نمودم.
ناگاه آن هيكل عجيب , كم كم كوچك شد, تابه صورت اول برگشت و ناپديد شد.
چـنـدين مرتبه به همين كيفيت به سروقت من آمده و قصد كشتنم را نمود, اما من باخواندن آية الكرسى از شر او نجات يافتم .
تا آن كه روزى براى تفريح از شهر خارج شدم .
در آن نزديكى جنگلى بـود وقتى نزديك جنگل رسيدم , ناگاه موجود عظيم الجثه اى از بين درختان بيرون آمد و فرياد زد: مـن هـمان جن هستم و الان تو را هلاك مى كنم .
ببينم كيست آن كه تو را از چنگ من رهايى بخشد؟ تـا ايـن كـلام را از او شـنـيـدم فـورا ملهم شده و متوسل به , فريادرس بيچارگان و نجات دهنده درمـانـدگـان , حـضرت صاحب العصر و الزمان ارواحنافداه گرديدم و به آن جن گفتم :حضرت حجت ارواحنافداه مرا نجات خواهد داد.
تـا ايـن جمله از دهانم خارج شد, جوان سيدى را كه عمامه اى سبز بر سر و تبرى دردست داشت , مقابل خود ديدم .
آن آقا تبر خود را به من داد و فرمود: اين موجود رابكش .
عـرض كـردم : مـولاى مـن , از تـرس و وحشت در اعضاى خود رمقى نمى بينم , چه رسدبه آن كه بتوانم تبر را به كار گيرم .
در اين جا خود ايشان نزديك رفته و به ضرب تبر سر آن اژدها را درهم كوبيد و به درك فرستاد.
بعد هم فرمود: برو كه از شر او خلاص شدى .
سؤال كردم : شما كه هستید؟!
فرمودند: تو چه كسى را به كمك خواستى و به كه متوسل شدى؟
عرض كردم : به امام عصر علیه السلام متوسل شدم .
فرمودند: منم حجت وقت و امام زمان.
بعد هم از نظرم غايب شدند.
من هم خداوند متعال را به خاطر اين نعمت بزرگ،بسيار شكر نمودم…
منبع :تشرفات خدمت حضرت ولیعصر ارواحنافداه

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 37
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • رهنما
  • صفيه گرجي
  • ترنم
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • بتول سادات بنیادی

آمار

  • امروز: 3446
  • دیروز: 5311
  • 7 روز قبل: 33610
  • 1 ماه قبل: 86528
  • کل بازدیدها: 1686210

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس