♨سوال:
🔰چرا در دنيا زشتى و زيبايى درهم آميخته است و آيا بهتر نبود خداوند تنها زيبائىها را مىآفريد؟
✍پاسخ:
✅خداوند متعال، نظام هستى را به نحو احسن و كاملترين وجه، آفريده است.
اقتضاى نظام احسن و كامل آن است كه در اين نظام، «تفاوت» ها به عنوان يك ضرورت باشد. ما در اين عالم- كه به اقتضاى كمال ما، واجد تفاوتهايى است- به يكى خوب و ديگرى بد مىگوييم. سپس مىپرسيم: آن خوب كيست؟ اين بد چرا وجود دارد؟ نمىدانيم كه در واقع اگر اين بد نبود؛ آن خوب هم نبود؛
🖌مثل يك تابلوى نقاشى كه در آن، روشنايى و تاريكى توأم وجود دارد. اين تفاوت ميان قسمتها است كه يك قسمت روشن و ديگران تاريك است؛ ولى اين تابلو، تابلو بودن و زيبايى و كمال خودش را به همين دارد كه روشنىها و تاريكىها، به يكديگر آميخته است. اگر به جاى تاريكىها، همه روشنى بود، آيا آن وقت تابلو وجود داشت؟ آيا آن وقت زيبايى وجود داشت؟ آيا اگر در دنيا زشتى نبود، زيبايى وجود داشت؟ اگر انسان بد و شقى نبود، انسان خوب و سعيد بود؟
👈 آن را كه الان ما مىگوييم زيبايى و در مقابل آن مات و مبهوت مىمانيم و آن را درك و توصيف مىكنيم، براى اين است كه همه جاى دنيا آن طور نيست. اگر تمام دنيا يك جور بود و همه انسانها خوب بودند و اگر همه افراد بشر، خصيصه امام على عليه السلام و يك انسان سعيد و خوب را مىداشتند، ديگر براى آن حضرت و انسانهاى وارستهاى در دنيا به طور برجسته قابل شناخت نبودند.
🔷 پس آنچه كه ما آن را خوب و سعيد و زيبا مىناميم، زيبايى، سعيد و خوب بودنش مديون همين زشتى زشت، بدى بد و شقاوت شقى است
منبع:برگرفته از کتاب خداشناسی، کاشفی، ص 93