امام جواد (ع) و انتقام!
از (دلايل طبرى) منقول است كه روايت كرده از محمّد بن هارون بن موسى از پدرش از ابن الوليد از برقى از زكريا بن آدم كه وقتى در خدمت حضرت #امام_رضا عليه السلام بودم كه حضرت #امام_جواد عليه السلام را خدمت آن حضرت آوردند در حالى كه سن شريفش از چهار سال كمتر بود پس آن جناب دست خود را بر زمين زد و سر مبارك را به جانب آسمان بلند كرد و مدت طويلى فكر نمود و حضرت امام رضا عليه السلام فرمود: جان من فداى تو باد! براى چه این قدر فكر مى كنى؟ عرض كرد: فكرم در آن چيزى است كه با مادرم فاطمه عليها السلام به جا آوردند!
(اَما وَاللّهِ لاُخْرِجَنَّهُما ثُمَّ لاُحْرِقَنَّهُما ثُمَّ لاَذْرِيَنَّهُما ثُمَّ لاَنْسِفَنَّهُما فِى الْيَمِّ نَسْفا)
(به خدا قسم آن دو را از توي قبر در مي آورم و آتش مي زنم و آنها را پودر مي کنم و خاکسترشان را در دريا مي افکنم)
پس حضرت امام رضا عليه السلام او را نزديك خود طلبيد و مابين ديدگان او را بوسيد و فرمود: پدر و مادرم فداى تو باد! تويى شايسته از براى امامت.
منبع: نجم الثاقب، ص ۱۰۶