آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

#لحظہ‌اے‌باشهدا

05 اردیبهشت 1400 توسط آرامش

#لحظہ‌اے‌باشهدا ?

طرف داشت غیبت میڪرد بہش گفت:
شونہ هاتو دیدے؟
گفت: مگہ چے شده؟!

گفت: یہ کولہ بارے از گناهان اون بنده خدا رو شونہ هاے توئہ!

#شهید_محمدرضا_دهقان

 نظر دهید »

#فضیلت_افطاری_دادن

05 اردیبهشت 1400 توسط آرامش

? ? ? ?
رسول خدا ص در ضمن خطبه ای در فضیلت ماه رمضان فرمود: ای مردم! هر که از شما روزه دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خداوند پاداش آزاد نمودن یک بنده را دارد و گناهان گذشته اش مورد آمرزش واقع می شود.

گفته شد: ای رسول خدا! همگی ما توانایی این کار را نداریم. فرمود: از آتش دوزخ بپرهیزید اگر چه به افطار دادن به دانه ای خرما باشد، از آتش دوزخ بپرهیزید اگر چه به افطار دادن به جرعه ای آب باشد.

#بحارالانوارج96ص317

 نظر دهید »

ماه انفاق

05 اردیبهشت 1400 توسط آرامش

✨حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:

«ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت.» 1399/01/21

 نظر دهید »

 #داستان_زن_سنی ...! 

04 اردیبهشت 1400 توسط آرامش

یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت:
مادرم دارد می میرد!
علامه گفت: من که طبیب نیستم!
جوان گفت: پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما …؟؟؟
علامه امینی با شنیدن این حرف،
تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست./
سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار…
ان شالله که خوب می شوند…
اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن./
جوان کاغذ را گرفت و رفت…
چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند…
علامه پرسید چه خبر شده است؟
شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند
گویا مادرش شفا یافته است…
سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد:
زن گفت: من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند…
ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند…
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم…
سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید..
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین(ع)
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید
والسلام…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 123
  • 124
  • 125
  • ...
  • 126
  • ...
  • 127
  • 128
  • 129
  • ...
  • 130
  • ...
  • 131
  • 132
  • 133
  • ...
  • 275
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 23
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 31
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 105
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • بانو

آمار

  • امروز: 5011
  • دیروز: 5387
  • 7 روز قبل: 25440
  • 1 ماه قبل: 72338
  • کل بازدیدها: 2229516

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس