آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

#یا_میسر 

31 فروردین 1400 توسط آرامش

✦ توحید را باید از کودکان آموخت!
که هرجا گره‌ای به کارشان می‌اُفتد؛
نه می‌ترسند و نه جا می‌زنند؛

- رو می‌کنند به مادر … و با نگاه عجزآلودی، باقیِ کار را، با یقین بدو می‌سپارند…
- یقین به اینکه؛ مادر هست … و من برای ادامه‌ی راه، تنها نیستم.

✦ ماجرای همین کودک و مادر است؛ ماجرای ما و خدا!

 نظر دهید »

یک نکته از قرآن

31 فروردین 1400 توسط آرامش

? 

انسان تنها در سایه ایمان به خدا و انجام عمل صالح آرامش می‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» سعادت و کرامت مربوط به ایمان و عمل صالحه نه عنوانِ مسلم، یهودی، مسیحی، صابئی «مَنْ آمَنَ بِاللّهِ… لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

? استاد قرائتی - آیه 62 سوره بقره

 نظر دهید »

«اَسْرَقَ النّاس»

30 فروردین 1400 توسط آرامش

«اَسْرَقَ النّاس» چه کسی است؟

✍ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):

دزدترین مردم «اَسْرَقَ النّاس» چه کسی است؟ دزدترین مردم آن کسی است که از نمازش می دزدد.

وقتی می خواهد به سجده برود، «سینِ» «سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» را قبل از رفتن به سجده، «حانَ رَبِّیَ الْأَعْلی» را در سجده، «وَ بِحَمْدِهِ» را هنگام بلند شدن از سجده می گوید. این نماز باطل است؛ زیرا به صورت عمدی طمأنینه در آن رعایت نشده است.

? ✨ولی اگر عمدی نباشد، و اشتباهاً ذکر را زودتر گفته باشد، نمازش باطل نیست، می تواند ذکر را دوباره تکرار کند؛ زیرا طمأنینه رکن است.

? ✨ کسی که از نمازش می دزدد و نمازش بدون طمأنینه است، نه رکوع صحیح دارد، نه سجده صحیح، نه بعد از نماز دعا دارد، نه تعقیب دارد،

? ✨ در واقع نمازش را مُچاله کرده و به گوشه ای پرتاب کرده است، مَثَل او مَثَل کسی است که لباس کهنه اش را در آورده و آن را مُچاله کرده و به گوشه ای پرت کرده است.

? ✨ بعضی ها هستند که تا نمازشان تمام می شود و سلام می دهند، سریع بلند می شوند و می روند، دستشان را بلند نمی کنند که از خداوند حاجتی بگیرند.

شما همگیتان بعد از نماز یک دعا محل دارید که مستجاب می شود پس دستهایتان را بلند کنید و حاجت بگیرید.

 نظر دهید »

#خاطره‌ای_ازکودکی_شهیدچمران 

30 فروردین 1400 توسط آرامش

? ✍ شهید چمران در ابتدایی تحصیل می‌کرد. روزی دوست همکلاسی کنار تخته در حالی که معلم در تخته‌ سیاه می‌نوشت، گچی به دیوار پرتاب می‌کند که به کتف معلم می‌خورد. معلم عصبانی شده و برگشته می‌گوید: کدام پدر فلان شده این کار را کرد؟ سریع بیرون بیاید. چمران برخاسته می‌گوید: من بودم. و معلم با سیلی صورت چمران را سرخ می‌کند. بعد از چمران پرسیدند: چرا دروغ گفتی من بودم؟ چمران گفت: کسی که گچ را زده بود لاغر بود و معلم عصبی و من مطمئن بودم کتک خواهد زد و اهل بخشش نیست، او طاقت کتک نداشت و دیدم از ترس می‌لرزد، ولی من درشت‌تر بودم و طاقتم بیشتر از او بود. (نقل از دکتر ابوالفضل بهرام‌پور)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 123
  • 124
  • 125
  • ...
  • 126
  • ...
  • 127
  • 128
  • 129
  • ...
  • 130
  • ...
  • 131
  • 132
  • 133
  • ...
  • 272
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 42
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • پارلا
  • نور الدین

آمار

  • امروز: 4497
  • دیروز: 11326
  • 7 روز قبل: 31455
  • 1 ماه قبل: 82247
  • کل بازدیدها: 1680899

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس