آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شناخت انگیزه های غیبت (شماره 5)

23 مرداد 1395 توسط آرامش

 

 

پنجم: همراهی دیگران و یاری رساندن آن‌ها در سخن؛

این هم انگیزه‌ای بسیار قبیح است؛ چون می‌ترسد که دوستانش از او ناراحت شوند، پس با آن ها در ذکر عیوب دیگران مساعدت می‌کند که از ضعف شخصیت خبر می‌دهد.

شهید رجائی می‌گفت:

خواهی نشوی رسوا            همرنگ حقیقت شو!

 

 

منبع :راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 16، عزیزالله حیدری

 

 نظر دهید »

شناخت انگیزه های غیبت (شماره 4)

23 مرداد 1395 توسط آرامش

 

 

 

چهارم: تبرئه و تزکیه خود؛ یعنی می‌گوید فلانی کار زشت را انجام داده یا فلان کاره است و مقصودش این است که خود را منزه نشان دهد، ریشه این کار، خود‌کوچک‌بینی و آلودگی باطن است.

 

داستان_های_اخلاقی

 

در حکایات زمان پیامبر(ص) آمده است:

 

مردی از برابر محلی عبور کرد و یکی از بین جمع گفت: من به خاطر خدا دشمن این مرد عابر هستم!

آن گروه گفتند: حرف بدی زدی و به او خبر دادند. آن مرد قضاوت را نزد پیامبر(ص) کشانید و پیامبر(ص) از غیبت کننده پرسید: چرا با او دشمنی می‌کنی؟ گفت من همسایۀ اویم و از حالش آگاهم، به خدا قسم ندیدم که جز نماز واجب، نماز دیگری بگزارد!

و در ادامه از انجام روزه (فقط در ماه رمضان) و انفاق واجب او! نیز انتقاد کرد و مرد غیبت شده در توضیح فقط گفت: آیا وظیفه را خوب انجام نداده‌ام؟

پیامبر(ص) به مرد انتقاد کننده فرمود: بر خیز که شاید او از تو بهتر باشد.

 

منبع:راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 16، عزیزالله حیدری

 

 نظر دهید »

شناخت انگیزه های غیبت (شماره 3)

23 مرداد 1395 توسط آرامش

 

فخر فروشی و مباهات، یعنی فرد با غیبت دیگری که می‌گوید فلانی چیزی بارش نیست، می‌خواهد بگوید که من برترم و پشت این کار، پرده‌ی سیاه تکبر و حسودی و شعله خشم آویخته است.

 

منبع:راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 15، عزیزالله حیدری

 

 

 نظر دهید »

شناخت انگیزه های غیبت (شماره 2)

23 مرداد 1395 توسط آرامش

 

دوم: شوخی و مسخره کردن و خنداندن دیگران و بازیگری که ریشه در شهوات آدمی دارد.

 

داستان_های_اخلاقی

 

یکی از دوستان من گفت: برادرزاده‌ام که دوران سربازی در بیت امام خمینی (ره) خدمت می‌کرد تعریف نمود:

 

روزی برای مراسم نیمۀ شعبان در بیت امام، تزئینات ساده‌ای می‌زدیم. من بالای نردبان بودم و جوک تعریف می کردم و بچه ها میخندیدند. یک جوک برای شمالی ها یا روشن تر برای رشتی ها گفتم. اما دوستان نخندیدند. پایین را نگاه کردم. دیدم امام (ره) نزد بچه ها ایستاده اند من هم خشکم زد. امام (ره) نگاهش را بالا گرفت و گفت من نمی دانم رشتی ها چند نفرند؛ اما تو مدیون همه آنها شدی!

 

پس ما نیز به توطئه دشمن تفرقه افکن دامن نزنیم و جوک های این چنین نگوییم. چه لزومی دارد؛ می توانیم بدون نسبت لطیفه بگوییم.

 

منبع:راه کارهای دوری از گناه سلسله مباحث غیبت و تهمت، صفحه 14، عزیزالله حیدری

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 834
  • 835
  • 836
  • ...
  • 837
  • ...
  • 838
  • 839
  • 840
  • ...
  • 841
  • ...
  • 842
  • 843
  • 844
  • ...
  • 878
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • فائزه ابوالقاسمی

آمار

  • امروز: 449
  • دیروز: 1767
  • 7 روز قبل: 14788
  • 1 ماه قبل: 92621
  • کل بازدیدها: 1707112

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس