آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مهمان

12 آذر 1395 توسط آرامش

حدیث_تصویری
پیامبر_اکرم (ص)
الضيف علي باب القوم برزقه . .  
منبع:بحارالانوار؛ ج۵ ؛ ص۴۶۱

 نظر دهید »

رفیق

12 آذر 1395 توسط آرامش

امام باقر ع:

هرکه رفیق بگیر به سلامت نماند.

منبع:تحف العقول ص376

 نظر دهید »

احترام

12 آذر 1395 توسط آرامش

امام_علی (علیه السلام)
قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛
به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
منبع:غررالحکم،ح۲۳۴۱

 نظر دهید »

دوازه درهم با برکت

12 آذر 1395 توسط آرامش

شخصی محضر رسول خدا (ص) رسید دید لباس کهنه به تن دارد. دوازده درهم به حضرت تقدیم نمود و عرض کرد:

 

یا رسول الله! با این پول لباسی برای خود بخرید. رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: پول را بگیر و پیراهنی برایم بخر! علی (ع) می‌فرماید:

 

- من پول را گرفته به بازار رفتم پیراهنی به دوازده درهم خریدم و محضر پیامبر برگشتم، رسول خدا (ص) پیراهن را که دید فرمود:  

این پیراهن را چندان دوست ندارم پیراهن ارزانتر از این می‌خواهم، آیا فروشنده حاضر است پس بگیرد؟

  

علی می‌فرماید:  

من پیراهن را برداشته به نزد فروشنده رفتم و خواسته رسول خدا (ص) را به ایشان رساندم، فروشنده پذیرفت.  

پول را گرفتم و نزد پیامبر (ص) آمدم، سپس همراه با رسول خدا به طرف بازار راه افتادیم تا پیراهنی بخریم.

در بین راه، چشم حضرت به کنیزکی افتاد که گریه می‌کرد.

  

پیامبر (ص) نزدیک رفت و از کنیزک پرسید:  

- چرا گریه می‌کنی؟  

کنیز جواب داد:  

- اهل خانه به من چهار درهم دادند که متاعی از بازار برایشان بخرم. نمی دانم چطور شد پول‌ها را گم کردم. اکنون جرات نمی کنم به خانه برگردم.

 

رسول اکرم (ص) چهار درهم از آن دوازده درهم را به کنیزک داد و فرمود:  

هر چه می‌خواستی اکنون بخر و به خانه برگرد.

 

خدا را شکر کرد و خود به طرف بازار رفت و جامه ای به چهار درهم خرید و پوشید.  

در برگشت بر سر راه برهنه ای را دید، جامه را از تن بیرون آورد و به او داد و خود دوباره به بازار رفت و پیراهنی به چهار درهم باقیمانده خرید و پوشید سپس به طرف خانه به راه افتاد.
در بین راه، باز همان کنیزک را دید که حیران و اندوهناک نشسته است. فرمود:  

چرا به خانه ات نرفتی؟  

- یا رسول الله! دیر کرده ام، می‌ترسم مرا بزنند.  

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:  

- بیا با هم برویم. خانه تان را به من نشان بده، من وساطت می‌کنم که از تقصیراتت بگذرند.

  

#پیامبر_اکرم (ص) به اتفاق کنیزک راه افتاد. همین که به جلوی در خانه رسیدند کنیزک گفت:  

- همین خانه است.

  

رسول اکرم (ص) از پشت در با صدای بلند گفت:  

- ای اهل خانه سلام علیکم!  

جوابی شنیده نشد. بار دوم سلام کرد. جوابی نیامد. سومین بار سلام کرد، جواب دادند:  

- السلام علیک یا رسول الله و رحمة الله و برکاته! 

 

پیامبر (ص) فرمود:  

- چرا اول جواب ندادید؟ آیا صدای مرا نمی شنیدید؟  

اهل خانه گفتند:  

- چرا! از همان اول شنیدیم و تشخیص دادیم که شمایید.

  

پیامبر (ص) فرمود:  

- پس علت تأخیر چه بود؟  

گفتند:  

- دوست داشتیم سلام شما را مکرر بشنویم! 

پیامبر (ص) فرمود:  

- این کنیزک شما دیر کرده، من اینجا آمدم تا از شما خواهش کنم او را مؤاخذه نکنید.
گفتند:  

- یا رسول الله! به خاطر مقدم گرامی شما این کنیزک از همین ساعت آزاد است.  

سپس پیامبر (ص) با خود گفت: خدا را شکر! چه دوازده درهم با برکتی بود، دو برهنه را پوشانید و یک برده را آزاد کرد!
منبع:بحارالانوار ، ج ۱۶، ص ۲۱۴. 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 752
  • 753
  • 754
  • ...
  • 755
  • ...
  • 756
  • 757
  • 758
  • ...
  • 759
  • ...
  • 760
  • 761
  • 762
  • ...
  • 882
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 19
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 30
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 106
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • ♡ گوشه نشین حرم ♡
  • مرضیه کرنوکر
  • طرید

آمار

  • امروز: 4612
  • دیروز: 2875
  • 7 روز قبل: 22988
  • 1 ماه قبل: 67957
  • کل بازدیدها: 2224129

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس