مناظره امام_رضا علیه السلام
امام رضا علیه السلام به ابن رامین (فقیه) فرمود:
ابن رامین! آن وقت که پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه خارج شد، کسی را جای خود نگذاشت؟
ابن رامین: چرا علی را جای خود گذاشت.
امام رضا علیه السلام: پس چرا به اهل مدینه نفرمود خودتان کسی را انتخاب کنید، چون انتخاب شما خطا نمی شود.
ابن رامین: حضرت پیامبر چون نگران بود اختلاف و درگیری در میان مردم بیفتد.
امام: خوب چه عیبی داشت، اگر هم اختلافی رخ میداد، هنگامی که از مسافرت به مدینه بر میگشت آن را اصلاح مینمود.
ابن رامین: البته عمل آن حضرت که خود جانشین تعیین فرمود، با محکم کاری مناسب تر و منطقی تر بود.
امام: بنابراین برای پس از مرگ خود نیز حتما کسی را جای خود قرار داده است؟
ابن رامین: نه!
امام: آیا مرگ پیامبر صلی الله علیه و آله از مسافرتش مهم تر نبود؟
سفر دنیا کوتاه است و سفر مرگ طولانی و ابدی. پس چگونه شد که هنگام مرگ از اختلاف امت خاطر جمع بود - جانشین تعیین نکرد - اما در مسافرت چند روزه دنیا خاطر جمع نبود - جانشین تعیین کرد - با این که خود آن حضرت زنده بود و میتوانست اختلافات را اصلاح نماید.
ابن رامین در مقابل سخنان منطقی امام علیه السلام نتوانست حرفی بگوید و ساکت شد.
منبع: بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۷۵
فراموشی آینده
روانشناسها چنان راحت تجویز میکنند «گذشته را کنار بگذارید!» یا «به گذشته فکر نکنید!» که گاهی با خودم میاندیشم شاید آنها در دنیای ما و با عواطف انسانی زندگی نکردهاند!
گذشته شامل لحظاتی است که ما آنها را دقیقه به دقیقه زندگی کردهایم،
آنقدر که ناخودآگاه به حافظهمان چسبیدهاند و به شکل عضو ثابتی از زندگی درآمدهاند که بدون آن حافظه لنگ میزند!
مثل این که از شما بخواهند معدهتان را درآورید و بدون آن زندگی کنید!
نمیشود! چون حیاتتان بدان وابسته است.
⚪️ کریستین بوبن/ از کتاب “بیهوده” - ص٢٤٩/ ترجمۀ سیدباقر خسروشاهی
(منبع: کانال آب و آتش)
#نثر_معاصر #خواندن #متن_خلاق
افتخار
در بین راه خیلی اشخاص با امام برخورد داشتند. صحبتهایی میکردند و اغلب همان نصیحتهای پدرانه ای را می کردند که هر تنبلی می کند:
ای آقا! اوضاع خیلی خطرناک است، بروید خودتان را به کشتن ندهید. در جواب یکی از اینها فرمود:
خیر، من می روم. مرگ برای یک جوانمرد درصورتی که نیتش از راهی که میرود و در آن راه کشته میشود حق است و مانند یک مسلمان جهاد میکند، نه تنها ننگ نیست بلکه افتخار است. مرگی که در راه همکاری و همراهی با صالحان است، مرگی که در راه مخالفت با مجرمان است افتخار است. من یا میمانم یا میمیرم، یا کشته میشوم یا زنده میمانم. در آن راهی که میروم اگر زنده بمانم، زندگیام باافتخار است و دیگر ننگ آمیز نیست. اگر هم بمیرم مورد ملامت نیستم. کفی بِک ذُلًّا انْ تَعیشَ وَ تُرْغَماً ای کسی که مرا منع میکنی! این ذلّت برای تو کافی است که زنده بمانی و دماغت به خاک مالیده باشد. آیا من زنده باشم و دماغم به خاک مالیده باشد؟! ابداً. من زندگی را توأم با سربلندی میخواهم. زندگی با سرشکستگی برای من مفهوم ندارد. ما میرویم.
منبع:آزادی معنوی، ص: 210