آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

هشت خاصیت تربت امام حسین علیه السلام

12 مهر 1396 توسط آرامش

1- امام صادق علیه السلام مى فرماید:
سجده کردن بر تربت امام حسین علیه السلام هفت حجاب را از (منع قبولى آن) نماز بر مى دارد.

2- ذکر با تسبیح تربت سیّدالشّهدا براى هر ذکر چهل حسنه در نامه اعمال مى نویسند، و حتّى بدون ذکر، تسبیح را در دست چرخاندن هر یک بیست حسنه دارد.

3 - هر گاه کام نوزاد را با تربت سیّد الشّهداء باز کنند مانند اکسیرى که مس ‍ را به طلا مبدل میسازد و وجود نوزاد را از هر پلیدى دور نموده و محبّت اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در دل او مى کارد.

4 - بر لحد یعنى قبر هر میّتى که تربت کربلا باشد از عذاب قبر رهانیده میشود.

5 - تربت کربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد کما اینکه بسیار تجربه شده است و در کتب مختلف ذکر گردیده است .

6 - خاک مقتل حسین بن على علیه السلام حصن ، یعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ، و هر کس آن را با خود حمل نماید، محفوظ خواهد ماند.

7- آرام بخش تلاطم موّاج دریاهاست یعنى هرگاه دریا به تلاطم آید، و چاره از همه جا قطع گردد،کمى تربت کربلا بر آن بپاشند دریا آرام میگیرد.

8 - تربت مظلوم کربلا تحفه حوریان بهشت است آن گاه که در روز قیامت ماه و خورشیدى نیست تا نور افشانى کند و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گیرد،

 به دستور خداوند خاک کربلا که تربت سیّدالشّهداء علیه السلام مى باشد برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود
و نور عظیمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى کند و همه دیدگان را خیره مى سازد کما اینکه خورشید چشم انسان را مى زند و کسى نمى تواند مستقیم به آن نگاه کند…

کشکول النور ج 1 ص 186/
سفینة النّجاة ص 72 - بحار الانوار ج 10

 نظر دهید »

عاشورا

09 مهر 1396 توسط آرامش

​آن شب عاشورا اگر بدانید چه شبی بود!معراج بود، یک دنیا شادی و بهجت و مسرّت حکمفرما بود. 
در آن شب خودشان را پاکیزه می‏کردند، حتی موهای بدنشان رامی‏ ستردند.خیمه‏ ای بود به نام خیمه تنظیف. کسی داخل خیمه بود، دو نفر دیگر بیرون خیمه ایستاده و نوبت گرفته بودند. یکی از آنها- که ظاهراً بُرَیر است- با دیگری شوخی و مزاح می‏کرد.آن دیگری به او گفت: امشب شب مزاح نیست.
گفت: اساساً من اهل مزاح نیستم ولی امشب شب مزاح است! وقتی که دیگران آمدند این توّابین و مستغفرین را دیدند، می‏ دانید درباره‏ شان چه گفتند؟ پس از آنکه از کنار خیمه ‏های حسین گذشتند، گفتند (دشمن این حرف را می‏گوید): «لَهُمْ دَوِی کدَوِی النَّحْلِ مابَینَ راکعٍ وَ ساجِدٍ» مثل اینکه انسان از کنار کندوی زنبور عسل گذشته باشد. صدای زمزمه زنبورها چگونه بلند است؟ صدای زمزمه حسین و اصحابش به ذکر و دعا و نماز و استغفار این گونه بلند بود.
منبع:آزادی معنوی، ص: 128

 نظر دهید »

گریه و روضه

09 مهر 1396 توسط آرامش

​‍ عارف وارسته حجة الاسلام سید علی نجفى(ره):

گریه و روضه را رها نکنید. 

چه طراوتی می دهد به دل ! 

چه پاکیزه می کند قلب را! 

چه مصفا می کند دل را! 

در مجالس سید الشهدا (ع) گریه کنید.
منبع :زبور اشک ، ج1، ص 189

 نظر دهید »

سقا

08 مهر 1396 توسط آرامش

​لقب «سقّا» (آب‏ آور) قبلًا به حضرت ابوالفضل داده شده بود‼️
روز عاشورا می‏ شود، بنابر یکی از دو روایت، ابوالفضل می ‏آید جلو، عرض می‏کند برادر جان، به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی ‏آورم، می‏خواهم هرچه زودتر جان خودم را قربان شما کنم. من نمی‏دانم روی چه مصلحتی-خود ابا عبداللَّه بهتر می‏دانست-
 فرمود:برادرم! حالا که می‏خواهی بروی، پس برو بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. (این را هم عرض کنم:
لقب «سقّا» (آب ‏آور) قبلًا به حضرت ابوالفضل داده شده بود، چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شبهای پیش ابوالفضل توانسته بود برود، صف دشمن را بشکافد و برای اطفال ابا عبداللَّه آب بیاورد. این‏جور نیست که سه شبانه روز آب نخورده باشند؛ خیر، سه شبانه روز بود که [از آب‏] ممنوع بودند، ولی در این خلال توانستند یکی دو بار آب تهیه کنند. از جمله در شب عاشورا تهیه کردند، حتی غسل کردند، بدنهای خودشان را شستشو دادند). فرمود: چَشم.
حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت است، چقدر دلاوری است، چقدر انسانیت است، چقدر شرف است، چقدر معرفت است، چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت می‏زند. مجموع کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهارهزار نفر نوشته‏ اند.خودش را وارد شریعه فرات می‏کند. اسب خودش را داخل آب می‏برد. این را همه نوشته ‏اند: اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب می‏کند و به دوش می‏گیرد. تشنه است، هوا گرم است، جنگیده است، همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست می‏بَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می ‏آورد.آنهایی که از دور ناظر بوده‏ اند گفته ‏اند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد.آبها را روی آب ریخت. آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید، اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطبْ خودش بود نه دیگران. از این رجز فهمیدند چرا آب نیاشامید. دیدند در رجزش دارد خودش را خطاب می‏کند، می‏گوید:
ای نفس ابوالفضل! می‏خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ می ‏نوشد، حسین با لب تشنه در کنار خیمه ‏ها ایستاده است و تو می‏خواهی آب بیاشامی؟!پس مردانگی کجا رفت؟ شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟ همدلی کجا رفت؟ مگر حسین امام تو نیست؟ مگر تو مأموم او نیستی؟ مگر تو تابع او نیستی؟
منبع:حماسۀ حسینی، ج 1، ص:۸۷،۸۸

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 666
  • 667
  • 668
  • ...
  • 669
  • ...
  • 670
  • 671
  • 672
  • ...
  • 673
  • ...
  • 674
  • 675
  • 676
  • ...
  • 878
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

    جستجو

    کاربران آنلاین

    • زفاک
    • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

    آمار

    • امروز: 14
    • دیروز:
    • 7 روز قبل: 17807
    • 1 ماه قبل: 90680
    • کل بازدیدها: 1704017

    آرامش

    http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

    • zeynab
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس