آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

داستان خواندنی پیر مرد قفل ساز و امام زمان (عج)

13 اردیبهشت 1397 توسط آرامش

مردی سالها در آرزوی دیدن امام زمان(عج) بود و از اینکه توفیق پیدا نمی کرد امام را ببیند، رنج می برد.

مدّت ها ریاضت کشید.
شبها بیدار می ماند و دعا و راز و نیاز می کرد.
معروف است، هرکس بدون وقفه، چهل شبِ چهارشنبه به مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند، سعادت تشرّف به محضر امام زمان(عج) را خواهد یافت.

این مرد عابد مدّت ها این کار را هم کرد، ولی باز هم اثری ندید. (ولی به خاطر این عبادتها و شب زنده داری ها و… صفا و نورانیت خاصّی پیدا کرده بود).

تا اینکه روزی، به او الهام شد:
«الان حضرت بقیة الله(عج)، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است.
اگر می خواهی او را ببینی، به آنجا برو!» او حرکت کرد،
و وقتی به آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی(عج) آن جا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفت و گو هستند.

اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند:
به امام(عج) سلام دادم.
حضرت جواب سلامم را داد و به من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا به دست و با قد خمیده وارد مغازه شد، و قفلی را نشان داد و گفت:
آیا ممکن است برای رضای خدا، این قفل را سه ریال از من بخرید؟
من به این سه ریال پول احتیاج دارم. پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی عیب و سالم است.
گفت: مادر، چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد.

من اگر بخواهم سود کنم، به هفت ریال می خرم. زیرا در این معامله، بیش از یک ریال سود بردن، بی انصافی است.
اگر می خواهی بفروشی، من هفت ریال می خرم، و باز تکرار می کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم، یک ریال ارزان تر خریداری می کنم.

پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید.
تو اکنون میخواهی هفت ریال از من بخری..؟! به هرحال پیرمرد قفل ساز، هفت ریال به آن زن داد و قفل را خرید. وقتی پیرزن رفت، امام زمان(عج) خطاب به من فرمودند: مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من به سراغ شما بیایم.

ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست.
مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم. از بین همه افراد این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کردم.

چون او دین دارد و خدا را می شناسد. از اول بازار، این پیرزن برای فروش قفلش، تقاضای سه ریال کرد، امّا چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد.

درحالی که این پیرمرد به هفت ریال خرید. به خاطر همین انسانیت و انصافِ این پیرمرد، هر هفته به سراغش می آیم و با هم گفت و گو میکنیم.

امیر مؤمنان علی (ع):
«هر کس با مردم به انصاف رفتار کند خداوند بر عزتش بیفزاید».
(بحارالانوارج72، ص33.)

 نظر دهید »

کار برای خدا

13 اردیبهشت 1397 توسط آرامش

استاد شهید مطهری:

کار برای خود کردن️ نفس پرستی است.
کار برای خلق كردن️ بت پرستی است.
کار برای خدا و خلق شرک و دوگانه پرستی است.
کار خود و خلق را برای خدا کردن توحید و خداپرستی است!

منبع:کتاب جهان بینی توحیدی

 نظر دهید »

تاثیر جسم و روح در یکدیگر

13 اردیبهشت 1397 توسط آرامش

#نهج_البلاغه

وَاعْلَمْ أَنَّ لِکُلِّ عَمَل نَبَاتاً. وَ کُلُّ نَبَات لاَ غِنَى بِهِ عَنِ الْمَاءِ، وَالْمِيَاهُ مُخْتَلِفَةٌ; فَمَا طَابَ سَقْيُهُ، طَابَ غَرْسُهُ وَ حَلَتْ ثَمَرَتُهُ، وَ مَا خَبُثَ سَقْيُهُ، خَبُثَ غَرْسُهُ وَ أَمَرَّتْ ثَمَرَتُهُ

بدان هر عملی رویشی دارد و هیچ رویشی از آب بی نیاز نیست و آب ها مختلفند آن چه آبیاری اش پاکیزه باشد نهالش پاک و میوه اش شیرین خواهد بود و آن چه آبیاریش ناپاک باشد نهالش ناپاک و میوه اش تلخ خواهد بود

خطبه ۱54

 نظر دهید »

روشنایی و تاریکی در وجود انسانها

13 اردیبهشت 1397 توسط آرامش

#شهید_مطهری:

باید بدانیم همانطور که در بیرون خود روشنایی و تاریکی می بینیم و بیرون وجودمان تاریک یا روشن می شود، در درون و ضمیر خود نیز روشنایی و تاریکی احساس می کنیم.

ضمیر بعضی روشن است و گویی در آن چراغی نصب شده است
و به عکس ضمیر بعضی تاریک است در اثر خاموشی چراغ باطن؛ و این قطعا حقیقتی است.

🔰 افراد روشن ضمیر اولین چیزی که دارند این است که :::⬅️بهتر از دیگران خوبیها و بدیها را احساس می کنند⬅️ عیبها و نقصها را می بینند و اعتراف می نمایند.

ولی افرادی که درونی تاریک دارند:::
واضح ترین و بزرگترین عیب خود را نمی بینند و منحصر به این نیست.

نکته ای را فیلسوفان توجه کرده اند و آن اینکه انسان بیرون خودش را از آئینه و عینک وجود خودش می بیند.
ما یکدیگر یا جهان را با عینک وجود خودمان می بینیم.

اگر این عینک، سفید و بی غبار باشد اشیاء و جهان را همانطور که هست سفید و روشن می بینیم و اگر تیره و سیاه باشد جهان را تیره و سیاه می بینیم و این نکته بسیار جالب است.

مولوی می گوید:
چون تو برگردی و برگردت سرت
خانه را گردنده بیند منظرت

امتحان کن، دور خودت بچرخ، بعد بایست، می بینی تمام اطرافت می چرخد، در حالیکه اینطور نیست بلکه سر تو می چرخد!

اگر انسان باتقوا و روشن و پاک و صاف باشد، کوچک را کوچک، سفید را سفید و سیاه را سیاه خواهد دید.

قرآن می گوید: تقوا داشته باشید تا عینک درونتان سفید باشد و جهان را همچنانکه هست ببینید.

منبع:از کتاب آشنایی با قرآن جلد 3

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 639
  • 640
  • 641
  • ...
  • 642
  • ...
  • 643
  • 644
  • 645
  • ...
  • 646
  • ...
  • 647
  • 648
  • 649
  • ...
  • 882
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 19
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 30
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 106
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • نورفشان
  • خلوت نشینِ گوشه‌ی گوهرشاد

آمار

  • امروز: 2555
  • دیروز: 2875
  • 7 روز قبل: 22988
  • 1 ماه قبل: 67957
  • کل بازدیدها: 2224129

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس