عوامل بهشتی شدن...
✅ عوامل بهشتی شدن
یکی از مسلمین در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، پیامبر (ص) به او فرمود: می خواهی تو را به موضوعی راهنمائی کنم که با انجام آن ، خداوند تو را به بهشت ببرد؟! او عرض کرد: بله ای رسول خدا (ص).
پیامبر (ص) فرمود: خداوند از آنچه به تو داده ، تو هم (به نیازمندان) بده . او عرض کرد: اگر خودم نیازمندتر از او باشم چه کنم؟ فرمود: مظلوم را یاری کن ! او عرض کرد: اگر خودم ، ناتوانتر از او باشم چه کنم؟ فرمود: برای نادان ، کاری انجام بده یعنی راهنمائیش کن. او عرض کرد: اگر خودم نادانتر از او باشم چه کنم؟
فرمود: فاصمت لسانک الا من خیر: زبانت را جز از سخن نیک ، خاموش دار. آیا شادمان نیستی که یکی از این (چهار) ویژگیها را داشته باشی که تو را به بهشت ببرد؟ 1- کمک به نیازمند 2- اگر نتوانستی یاری مظلوم 3- اگر نتوانستی ، نادان را راهنمائی کن 4- اگر نتوانستی ، زبانت را کنترل کن که جز به خیر، حرکت نکند.
? داستان دوستان(محمد محمدی اشتهاردی)
✅ زینتِ صاحب الزمان باشیم
✍ باید طوری زندگی کنیم و با مردم به نحوی معاشرت نمائیم که مایه زینت و سرفرازی امام باشیم، نه این که موجب رنجش و شرمندگی آن حضرت باشیم.
امام صادق فرمودند : اى گروه شیعه! براى ما زینت باشید نه ننگ و عار، با مردم خوش گفتار بوده و از سخنان بیهوده و زشت برحذر باشید.
? کافی ج2 ص77
•┈┈••••✾• ? ? ? •✾•••┈┈•
کلید نجات و رستگاری
علّامه طباطبایی (ره) خطاب به جوانی که از ایشان دستور #اخلاقی خواسته بودند چنین مرقوم داشتند.السلام علیکم : برای موفق شدن لازم است همتی برآورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازید. به این نحو که:هر روز طرف صبح که از خواب بیدار می شوید، قصد جدّی کنید که هر عملی پیش آید، رضای خدا را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که میخواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت، بهطوری که اگرنفع اُخروی نداشته باشد، انجام نخواهید داد، هر چه باشد.
⭕️ و همین حال را تا شب وقت خواب ادامه خواهید داد.وقت خواب، چهار- پنج دقیقهای در کارهایی که روز انجام دادهاید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر کنید و هر کدام، تخلف شده استغفار کنید و این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی (اوّل) حال، سخت و در ذائقه نفس تلخ میباشد، ولی کلید نجات و رستگاری است .
( کتاب برنامه سلوک در نامههای سالکان، ص 334)