آرامش

حقیقت، اصیل ترین ،جاودانه ترین و زیباترین راز هستی و نیاز آدمی است.
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

یعسوب : 

19 مرداد 1399 توسط آرامش


یعسوب الدین یعنی چه؟

«یعسوب الدین» یکی از القاب زیبای مولی امیرالمؤمنین علیه السلام است.

آیا می‌دانید «یعسوب» به چه معناست؟

عرب به فرمانده‌ی زنبورهای عسل «یعسوب» می‌گوید. هنگامی که زنبورهای کارگر گل‌ها را برای درست کردن عسل می‌مکند و به کندو باز می‌گردند، ابتدا مورد بازرسی قرار می‌گیرند.

بدین صورت که فرمانده زنبورها (یعسوب) در جلوی در کندو می‌ایستد. آنگاه زنبورها را بو می‌کند، هر زنبوری که بر روی گل بدبود نشسته باشد و توشه بدبو به همراه داشته باشد حق ورود به کندو را ندارد، بلکه مورد تهاجم زنبورهای نگهبان واقع می‌شود، و اگر موفق به فرار نشود لاشه او موجب عبرت سایر زنبورها خواهد شد. 

آری امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در روز قیامت بر در بهشت می‌ایستد، و هر کسی را که بوی ولایت آن حضرت را با خود نداشته باشد از ورود به بهشت محروم می‌نماید.

 نظر دهید »

آرزوی علّامه امینی 

18 مرداد 1399 توسط آرامش


آرزوی علّامه امینی در آخرین روزهای عمر ?

جرعه نوش غدیر ص124

 نظر دهید »

تلنگر

18 مرداد 1399 توسط آرامش

غواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردی و تو آب نپریدم ،

من رو هول بده تو آب!

فرمانده گفت اگه مطمئن نیستی میتونی برگردی.

غواص جواب داد: نه ، پای حرف امام ایستادم .فقط می ترسم دلم

گیر خواهر کوچولوم باشه.آخه تو یک حادثه اقوامم رو از دست دادم

و الان هم خواهرم راسپردم به همسایه ها تا درعملیات شرکت کنم.

والفجر8،اروند رود وحشی،فرمانده تا داد زد یا زهرا ،غواص قصه ی

ما اولین نفری بود که توی آب پرید ! و اولین نفری بود که به شهادت

رسید!

من و شما چقدر پای حرف امام ایستاده ایم؟

 نظر دهید »

بخوانید و بخندید.  

18 مرداد 1399 توسط آرامش

ترب می خواهی

تعداد مجروحین بالا رفته بود.فرمانده از میان گرد و غبار انفجار ها دوید طرفم و گفت : ” سریع بی سیم بزن عقب . بگو یک آمبولانس بفرستند مجروحین را ببرد! ” شستی گوشی رابی سیم را فشار دادم. به خاطر اینکه پیام لو نرود و عراقیها از خواسته مان سر در نیاورندپشت بی سیم باید با کد حرف می زدیم. گفتم :” حیدر حیدر رشید ” چند لحظه صدای فش فش به گوشم رسید . بعد صدای کسی آمد :
- رشید بگوشم.
- رشید جان حاجی گفت یک دلبر قرمز بفرستید!
-هه هه دلبر قرمز دیگه چیه ؟
-شما کی هستی ؟ پس رشید کجاست ؟
- رشید چهار چرخش رفته هوا . من در خدمتم.
-اخوی مگه برگه کد نداری؟
- برگه کد دیگه چیه؟ بگو ببینم چی می خوای؟
دبدم عجب گدفتاری شده ام. از یک طرف باید با رمز حرف می زدم از طرف دیگر با یک آدم شوت طرف شده بودم .
- رشید جان از همانها که چرخ دارند!
- چه می گویی ؟ درست حرف بزن ببینم چه می خواهی ؟
- بابا از همانها که سفیده.
- هه هه نکنه ترب می خوای.
- بی مزه! بابا از همانها که رو سقفش یک چراغ قرمز داره.
- د ِ لا مصب زودتر بگو که آمبولانس می خوای!
کارد می زدند خونم در نمی آمد. هر چه بد و بیراه بود به آدم پشت بی سیم گفتم.

(به نقل از کتاب رفاقت به سبک تانک نوشته داوود امیریان)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 300
  • 301
  • 302
  • ...
  • 303
  • ...
  • 304
  • 305
  • 306
  • ...
  • 307
  • ...
  • 308
  • 309
  • 310
  • ...
  • 878
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 26
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

جستجو

کاربران آنلاین

  • فائزه ابوالقاسمی

آمار

  • امروز: 375
  • دیروز: 1767
  • 7 روز قبل: 14788
  • 1 ماه قبل: 92621
  • کل بازدیدها: 1707112

آرامش

http://www.ashoora.biz/mazhabi-projects/sore/sore_H_F/H10.png

  • zeynab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس