خاطرات #خود_نگاشت همسر امام
♦️ تا پای جان در مقابل کشف حجاب رضاخانی
♦️پاسبانی یک سر شالگردن را گرفته بود و زن بیچاره را به خاک میکشید. صورت زن سیاه شده بود. یک عده نامردان مردنما اطراف او ایستاده بودند و تنها تماشاگر معرکه بودند. به یکی از آنها گفتم: میترسم خود گرفتار پاسبان شوم شما را بهخدا بروید شالگردن را از دست این قداره بند بگیرید. این شیر زن دارد خفه میشد، بیغیرتی بس است پاسبان متوجه من شد و من فرار کردم زیرا حتماً نوبت خودم میشد … نامردها ایستاده بودند، پاسبان با زن دست بهگریبان بود و زن مقاومت میکرد و این داستان هر روز در خیابانها و کوچهها تکرار میشد …(زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 165)
بیت المال
✅ سه دقیقه با پدرم صحبت کردم؛ از حقوقم کم شود!
✍️از مواردی که شهید #صیاد رعایت میکرد حقوق بیتالمال بود. من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم، تماس میگرفت و میگفت مثلا سه دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کردهام. ما در طول این مدت تماسهای شخصی او را یادداشت میکردیم سر ماه جمعبندی میکردیم و پولش را از محل حقوق وی کسر و به حساب بیتالمال واریز میکردیم که رسید همهی این پرداختیها هم موجود است. شهید صیاد یک پیکان داشت در حالی که دهها ماشین مدل بالا در اختیار ما بود، اما ایشان پرهیز میکرد و میگفت کارهای شخصی را با ماشین شخصیام پیگیری کنید.
? از کتاب صیاد دلها ص 70
چراغی در تاریکی
♦️ قال امیرالمؤمنین علیه السلام: إنّما مثلی بینَکم کمثلِ السّراج فی الظلمة، یَستضیء به مَن وَلَجَها.
♦️ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: ” مثل من در میان شما مثل چراغی است در تاریکی، که هر کس به ظلمت در افتاده، از من نور و روشنی می گیرد.”
? نهج البلاغه، خطبه 187